فرهنگ برتر


فرهنگ بهتر زیستن


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : 20 / 12 / 1394
بازدید : 1099
نویسنده : رسول

میوه هایی برای سم زدایی

ما به دلیل وجود سموم در اطرافمان باید به طور مرتب به فکر پاکسازی و تمیزی اندام های داخلی بدن باشیم. در این صورت است که می توان به سلامت عمومی بدن امیدوار بود. بهتر است بدانید که طبیعت مهربان مواد غذایی و میوه های مفیدی در اختیار ما قرار داده است که برای خلاص شدن از شر این سموم آسیب رسان مؤثر هستند. در این مطلب قصد داریم شما را با میوه هایی آشنا کنیم که برای رسیدن به این هدف کمک کننده اند. خوشبختانه این میوه ها امروزه به راحتی در دسترس هستند. لطفاً با ما همراه باشید.

سیب سم افکن

انواع سیب ها قدرت تحریک عملکرد کبد و کلیه ها را دارند. این میوه بهشتی و مفید همچنین برای مقابله با بیماری های قلبی عروقی مفید است. فراموش نکنید که سیب برای بهبود عملکرد دستگاه گوارش فوق العاده عمل می کند. در نتیجه با مصرف آن از مشکلاتی مانند یبوست یا اسهال نیز در امان خواهید بود. میزان بالای ترکیبات اسیدی و خنثی موجود در سیب به بدن کمک می کند تا به خوبی تمیز و پاکسازی شود. در واقع این ترکیبات باعث دفع سموم از بدن شده و میزان کلسترول خون را تنظیم می کنند.

آووکادو سم افکن

آووکادو حاوی میزان زیادی چربی تک غیراشباع است. این چربی های سالم برای کاهش کلسترول خون فوق العاده هستند. آووکادو همچنین حاوی میزان زیادی ویتامین E است که قدرت آنتی اکسیدانی بالایی دارد و به دفع سموم از بدن کمک زیادی می کند. میزان بالای پتاسیم موجود در این میوه برای مقابله با افسردگی بسیار مؤثر است. اگر احساس خستگی و بیحالی زیادی می کنید نیز می توانید به این میوه اعتماد کنید چون حاوی اسیدفولیک بوده و با پاکسازی بدن انرژی فوق العاده ای به شما می دهد.

میزان بالای ترکیبات اسیدی و خنثی موجود در سیب به بدن کمک می کند تا به خوبی تمیز و پاکسازی شود. در واقع این ترکیبات باعث دفع سموم از بدن شده و میزان کلسترول خون را تنظیم می کنند

موز سم افکن

موز حاوی خواص فوق العاده ای بوده و فواید زیادی برای بدن دارد. این میوه به تنظیم عملکرد روده ها کمک زیادی می کند. به این ترتیب که برای رفع یبوست مؤثر است. موز همچنین برای کنترل استرس و عوارض آن روی معده مانند سوزش معده و غیره فوق العاده است.

گریپ فروت سم افکن

گریپ فروت کمک بزرگی به دفع سموم از بدن و پاکسازی آن می کند. این میوه ی ترش همچنین از بروز مشکلات پوستی جلوگیری می کند. با مصرف گریپ فروت میزان زیادی ویتامین C جذب بدنتان می شود که برای تقویت سیستم ایمنی بدن فوق العاده است. اگر می خواهید از شر سرماخوردگی و دیگر بیماری های عفونی رایج خلاص شوید حتماً گریپ فروت میل کنید. این میوه همچنین برای دستگاه گوارش و دستگاه ادراری بسیار مؤثر است.

پرتقال سم افکن

پرتقال حاوی میزان زیادی فسفر بوده و برای کنترل استرس و جلوگیری از تجمع سموم در بدن به دلیل مصرف برخی مواد غذایی یا داورها مؤثر عمل می کند. اسید سیتریک موجود در این میوه تصفیه کننده است. بنابراین می توانید از این میوه برای تمیزی و پاکسازی دستگاه گوارش استفاده کنید و باکتری های مضر موجود در روده ها را دفع کنید. پرتقال قدرت ضدعفونی بالایی دارد.

آناناس سم افکن

آناناس حاوی میزان زیادی بروملین است. این ترکیب مفید برای بهبود جریان خون و همچنین گوارش و هضم غذا فوق العاده است. در واقع این میوه به جذب درست و بالای پروتئین ها در روند گوارش کمک زیادی می کند.

توت فرنگی سم افکن

توت فرنگی علاوه بر دارا بودن ویتامین C سرشار از آنتی اکسیدان ها و ریزمغذی های دیگر است. فیبرهای محلول در آب این میوه های خوشرنگ و خوشمزه به کنترل قند خون کمک زیادی می کنند. علاوه بر این توت فرنگی قدرت کاهش استرس و همچنین کاهش علائم و عوارض یائسگی را دارد.

هندوانه سم افکن

هندوانه یکی از میوه های آبدار و خوشمزه و البته پرطرفدار است. این میوه برای سم زدایی از بدن فوق العاده است. این میوه از بروز بی آبی در بدن پیشگیری می کند. چون سرشار از آب و میزان قند آن زیاد نیست. هندوانه بدون ایجاد هیچ گونه عارضه ای به بدن کمک می کند تا از سموم تلنبار شده خلاص شود. این میوه همچنین برای پیشگیری از ابتلا به برخی از سرطان ها و کاهش میزان کلسترول خون مؤثر است.

پاپایا سم افکن

پاپایا برای هضم غذا و بهبود عملکرد دستگاه گوارش فوق العاده است. در واقع این میوه باعث افزایش تولید شیره های گوارشی از طریق پانکراس می شود. یکی از این ترکیبات این میوه پاپائین نام دارد که می توان آن را یک تصفیه کننده و ملین طبیعی نامید.

یادتان باشد که با سم زدایی و پاکسازی بدن سلامت عمومی تان افزایش پیدا کرده و کیفیت زندگی تان بهبود می یابد. در واقع تمام ارگان های بدن از اثرات سم زدایی بهره مند می شوند فقط کافی است این میوه ها و در صورت امکان انواع ارگانیک آن ها را وارد برنامه ی غذایی تان بکنید.

منبع:سایت www.tebyan.net



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , رفاه , ,
:: برچسب‌ها: سم , سم زدایی , میوه های سم زدا ,
تاریخ : 8 / 12 / 1394
بازدید : 1245
نویسنده : رسول

منشأ و ریشه روابط نامشروع

2-اختلاط میان زنان و مردان

مُحْصَناتٍ غَیْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ

زناکاران و دوست گیران به پنهانى نیستند.

عاملی دیگری که می توان به عنوان یکی از عوامل و ریشه روابط نامشروع از آن نام برد «اختلاط زن و مرد نامحرم» در مکانها و محیط های مختلف است، که آثار شوم بسیاری در پی دارد و متاسفانه یکی از معظلات اصلی جامعه امروزی ما به شمار می رود.

نمونه های این اختلاطها را می توان در فضای حقیقی (نه مجازی) شبکه های اجتماعی ، محیط های کاری اعم از دولتی و غیر دولتی، کلاسهای درس و غیره مشاهده نمود، اسفناکتر از این اختلاطها، موضع مردم و مسئولان (و حتی قشر مذهبی جامعه) به عنوان یک فرد مسلمان در مقابل آن است، که غالبا بسیار بی تفاوت و در برخی موارد حتی تأییدگرانه به نظر می رسد.

 

چگونه در جامعه اسلامی اختلاط میان زن و مرد عادی می شود؟

برخی از دولت مردان و فرهنگ سازان، با الگو قرار دادن سبک زندگی غربی در مقابل سبک زندگی اسلامی و (به تعبیر عوام فریبانه) با ایجاد صلح و آشتی میان این دو فرهنگ متضاد در بسیاری از موارد، به خیال خود، مقام زن را تکریم می کنند؛ در حالی که شدیدترین و مهلک ترن ضربه را به مقام زن و زنان جامعه اسلامی بلکه به زنان کل دنیا می زنند.(انشاالله در نوشته ای جداگانه این موضوع را بررسی خواهیم نمود.)

خداوند متعال در دو جای قرآن حکیم دوستی میان نامحرمان را مورد عتاب و این عمل را مورد سرزنش قرار دده است.

در آیه 5 سوره مائده می فرماید : « الْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُم ... وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ إِذا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنینَ غَیْرَ مُسافِحینَ وَ لا مُتَّخِذی أَخْدانٍ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ[1]» امروز زنان پاکدامن از اهل کتاب براى شما حلال هستند، هنگامى که مهریه آنها را بپردازید و پاکدامن باشید. هرگز مبادرت به زنا نکنید و دوست پنهانى و نامشروع نگیرید هر کس بآنچه ایمان آورده کفر بورزد و مخالفت کند، اعمال نیکش باطل و بى اثر میگردد و در آخرت از زیانکاران خواهد بود.

همچنین در آیه 25 سوره نساء می فرماید: «مُحْصَناتٍ غَیْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ[2]» زناکاران و دوست گیران به پنهانى نیستند.

این آیه خطاب به مردان است که می فرماید با زنان آزاد و کنیز پاکدامن ازدواج کنید نه آنهایی که زناکار یا اهل دوستی های پنهانی با نامحرمان هستند.

به نظر می رسد، وجه مقید کردن دوستی ها نامحرمان به پنهانی این می باشد که به خاطر قبح این عمل اکثر افراد (حتی در جوامع غیر اسلامی هم که میزان دوستی های میان نامحرمان زیاد است) آن را پنهان می کنند و اگر آشکارا باشد ادعا می کنند که دوستی سالم است (هر چند که این دوستی که موجب کاشته شدن محبت نامحرمان در دل یکدیگر می گردد جای تأمل دارد).

همچنین در تقبیح و حرمت اختلاط میان زن و مرد نامحرم احادیث فراوانی داریم که چند نمونه را ذکر نموده و توضیح می دهیم .انشاالله

حضرت پیامبر(صلوات الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: «مَنْ جَالَسَ النِّسَاءَ فَلَا بُدَّ لَهُ مِنَ الزِّنَاءِ وَ لَا بُدَّ لِلزَّانِی مِنَ النَّارِ[3]» هر که با زنان (نامحرم) بنشیند ناچار گرفتار زنا شود و زناکار اهل آتش است .

پیامبر (صلوات الله) در این بیان نورانی یکی از آثار تفکیک نا پذیر اختلاط و نشست و برخاست مردان با زنان را، افتادن در دام روابط نامشروع عنوان می فرمایند؛ البته قابل ذکر است که منظور از اختلاط و نشست و برخاست در این حدیث وجه غیر معمول و خارج از اعتدال آن است نه وجه شرعی آن مانند روابط کاری، خانوادگی و ....

همچنین در روایت دیگری از پیامبر (صلوات الله) نقل شده است که فرمودند : «لَا یَخْلُوَنَّ رَجُلٌ بِامَرَأَةٍ فَإِنَّ ثَالِثَهُمَا شَیْطَانٌ [4]» هیچ مردى با زنى خلوت نمى‏کند مگر آنکه شیطان سوّمین آنان است.

به نوعی می توان گفت که این حدیث بیان کننده و توضیح دهنده حدیث قبلی است .

وجه این که دلالت این حدیث بر موضوع بجث ما این است که خلوتگاه زن و مرد نامحرم مکان حضور شیطان است و شیطان بر چیزی ترغیب و تشویق نمی کند مگر بر گناه؛ بنابراین برای اینکه انسان در دام بلا گرفتار نشود عاقلانه است که مقدمات آن را ترک کند و زمینه را برای حضور شیطان فراهم نکند.

ذکر این آیات و احادیث از باب نمونه بود و مطالعه بیشتر در این زمینه بر عهده خود افرادی که دنبال خوشبختی دهیوی و اخروی هستند گذاشته می شود .

جهت مطالعه بیشتر مراجعه کنید به :

  1. نسیمی از بهشت ، اسدالله محمدی نیا
  2. روابط دختران و پسرا ، اسدالله محمدی نیا
  3. نگاه تا گناه ، ابوالقاسم حسینی
  4. رازهای ارتباط با جنس مخالف ، مسلم داوودی نژاد

ادامه دارد ...

 

[1] - سوره مائده ، آیه 5

[2] - سوره نساء ، آیه 25

[3] - إرشاد القلوب إلى الصواب، ج‏1، ص: 195

[4] - مستدرک‏الوسائل، ج14، ص266 .  



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , اخلاق و تربیت , ,
:: برچسب‌ها: ریشه زنا , ریشه فحشا , عوامل روابط نامشروع , حرمت زنا , ,
تاریخ : 1 / 12 / 1394
بازدید : 425
نویسنده : رسول

منشأ و ریشه روابط نا مشروع

1- نگاه به نامحرم

قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ * وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ

و بر مردان مومن بگو: «دیده فرو نهند و پاکدامنى ورزند»

و بر زنان با ایمان بگو :«دیده فرو بندند و پاکدامنی ورزند»

اولین و مهمترین عاملی که باعث افتادن در دام شیطان و مرتکب شدن عمل زشت می گردد«نگاه کردن به نامحرم» است که در احادیث به عنوان تیری از تیرهای زهرآلود شیطان معرفی شده است.

 

حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: «النَّظْرَةُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیسَ مَسْمُومٌ مَنْ تَرَکَهَا لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا لِغَیْرِهِ أَعْقَبَهُ اللَّهُ إِیمَاناً یَجِدُ طَعْمَهُ[1]» نگاه به نامحرم تیری از تیرهای زهرآگین شیطان است، هرکس از ترس خدا از آن بپرهیزد خداوند در پاداش ایمانی به او می دهد که شیرینیش را در قلبش احساس کند.

 

کاری که زهر می کند به طور کلی این است که تمام بدن را مسموم می کند، فکر را از کار می اندازد ، اندام را از کار می اندازد و ....

کاری که نگاه به نامحرم با انسان می کند نیز همینطور است، بدن را مسموم می کند، قدرت تفکر را از انسان می گیرد و انسان نمی تواند بر عاقبت عمل خود بیاندیشد ، اندام مانند دست و پا و قلب را از کنترل انسان خارج می سازد و در نهایت در هر کاری تمرکز و اخلاص را از انسان می گیرد و اینگونه می شود که دچار آسیب های روحی و جسمی میگردد و در نهایت شیرینی ایمان را هرگز نمی چشد.

 

البته بر خلاف تصور برخی ها، فرو بستن چشم فقط برای مردان نیست بلکه زنان نیز باید از نگاه به نامحرم اجتناب کنند اما به دلیل جذابیت بیشتر زنان، مردان باید بیشتر مراقب نگاه خود باشند؛ همانطور که خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ * وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ[2]» و بر مردان مومن بگو: «دیده فرو نهند و پاکدامنى ورزند»* و بر زنان با ایمان بگو :«دیده فرو بندند و پاکدامنی ورزند».

 

کلمه" غض" به معناى روى هم نهادن پلک‏هاى چشم است[3].

همانطور که می بینید دستور فرو بستن نگاه از نامحرم هم برای مردان تشریع شده است، هر چند که این حکم برای مردان مقدم شده است.

 

جهت مطالعه بیشتر مراجعه کنید به :

1- ترجمه تفسیر المیزان، ج‏15، ص: 155

2- نسیمی از بهشت ، اسدالله محمدی نیا

3 – طرائف الحکم- اندرزهای ممتاز ، آیت الله استاد احمد آشتیانی

4- علل الشرایع ، شیخ صدوق

ادامه دارد ...


[1] - من لا یحضره الفقیه، ج‏4، ص 18

[2] - سوره نور ، آیه 30و31

[3] -  ترجمه المیزان، ج‏15، ص: 154

 


:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , روابط , ,
:: برچسب‌ها: نگاه به نامحرم , ریشه فساد , عوامل فساد , ریشه روابط نامشروع , رابطه نامشروع ,
تاریخ : 22 / 10 / 1394
بازدید : 4578
نویسنده : رسول

روابط مشروع و نامشروع

لا جُناحَ عَلَيْهِنَّ فِي آبائِهِنَّ وَ لا أَبْنائِهِنَّ وَ لا إِخْوانِهِنَّ وَ لا أَبْناءِ إِخْوانِهِنَّ وَ لا أَبْناءِ أَخَواتِهِنَّ وَ لا نِسائِهِنَّ وَ لا ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ وَ اتَّقِينَ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهِيداً

بر زنان، (نداشتن حجاب) در مورد پدرانشان و پسرانشان و برادرانشان و پسران برادرانشان و پسران خواهرشان و ديگر زنان مسلمان و كنيزانشان گناهى نيست، و تقواى الهى پيشه كنيد زيرا خداوند بر هر چيزى گواه است.

 

یکی از معضلات و مسائل مهم جوامع غربی که به علت سیاستهای اشتباه حاکمانشان دامنگیرشان شده است و هر روز بر قربانیان خود می افزاید «روابط نامشروع» (یا آزادی های بی قید و بند) می باشد، که هر روز افراد بیشتری را در باتلاق انحطاط و افسردگی و بسیاری از مشکلات دیگر فرو می برد .

اما آنچه که اهمیت دارد این است که متاسفانه کشورهای اسلامی از آسیبهای این بحران در امان نیستند ، چرا که در سالیان متمادی مخصوصا سالهای اخیر دشمنان دین ، آزادی و معنویت، خواب های پریشانی برای جوامع اسلامی می بینند و سعی می کنند از راههای مختلف فرهنگ خود در جوامع اسلامی وارد کرده و رواج دهند؛ مخصوصا در جمهوری اسلامی ایران که امروزه پرچمدار اسلام ناب محمدی (صل الله علیه و آله) می باشد .

این هدف به صورت مستمر و با ابزاری خاص و البته برنامه ای دقیق و با هدف به انحطاط و انزوا کشاندن جوامع اسلامی و انحر اف آنان از مسیر تکامل و رشد در امورد دنیوی و معنوی ، بر مسیر فساد، تباهی و سیاهی، در حال اجرا و تزریق شدن می باشد و متاسفانه برخی جوانان به دلیل عدم آگاهی از تبعات و مشکلات ناشی از آن، این فرهنگ را به عنوان فرهنگ زندگی متمدن پذیرفته و کورکورانه از آن پیروی می کنند .

این موضوع به دلیل اهمیت فوق العاده اش نیازمند توجه و نگاه موشکافانه مسولان و مردم ، مخصوصا جوانان می باشد(،که به عنوان اولین جامعه هدف این حمله مطرح هستند)؛ تا با رصد به موقع، هوشیارانه، آگاهی لازم و البته برنامه ای دقیق، بتوان در مقابل این سیل هجوم مقاومت نموده و از نفوذ آن جلوگیری نمود .

با این مقدمه اهمیت اقدام برای رفع هر چه سریعتر این معضل و دفع و جلوگیری از ورود آن روشن می شود.

انشاالله در چند نوشته بر موضوع روابط نامشروع در محورهای زیر خواهیم پرداخت :

1-    حرمت روابط نامشروع

2-    عوامل و منشا پیدایش این روابط

3-    آثار و آسیب های این روابط

حرمت روابط نامشروع در دین مقدس اسلام:

اولین موضوع ، دانستن حکم روابط بین نامحرمان و مرز روابط مشروع و نا مشروع می باشد، تا با آگاهی به آنها بتوانیم ، الگوی رفتاری خود را در روابط با نامحرمان ترسیم نموده و طبق آن ارتباطات خود را مدیریت نماییم.

به علت رعایت اختصار مطلب تنها به ذکر کلیاتی که در برخی از آیات و روایات آمده است بسنده می کنیم و احکام تفصیلی را ارجاع می دهیم به رساله های مراجع معظم تقلید، که هر کس می تواند از رساله مرجع خود آنها را به دست آورد یا از طریق سامانه پیامکی (30009640) سوال نماید یا به سایت :  www.pasokhgoo.ir، www.hawzah.net  یا سایتهای معتبر دیگر ، مراجعه نماید .

دین اسلام به عنوان دین کامل که برای تمامی مراحل زندگی بشری برنامه دارد ، در این موضوع نیز احکامی بر مبنای توجه به نیازهای مردان و شخصیت انسانی زنان صادر کرده و حدود روابط را مشخص نموده است.

 در دیدگاه اسلام صرف ارتباط میان زن و مرد نامحرم ممنوعیتی ندارد، بنابراین زنان و مردان نامحرم می توانند با رعایت اصول اخلاقی و توجه به شخصیت انسانی باهم ارتباط داشته باشند [1]و حرمت آن در شرایط خاصی است .

البته اگر احکام گفته شده دین مقدس اسلام اجرا شود، می توان گفت که ازدواج آغاز آزادی و رهایی می باشد برخلاف فرهنگ غربی که ازدواج را آغاز محرومیت و محدودیت معرفی می نماید .

بنابراین احکام روابط دارای کلیاتی است که خداوند متعال در آیات مختلف آنها را بیان فرموده است و احادیث مختلف به شرح ، تفسیر و تفصیل آنها پرداخته اند .

خداوند متعال در چندین آیه قرآن کریم از جمله این آیه محارم را بیان می فرماید: «لا جُناحَ عَلَيْهِنَّ فِي آبائِهِنَّ وَ لا أَبْنائِهِنَّ وَ لا إِخْوانِهِنَّ وَ لا أَبْناءِ إِخْوانِهِنَّ وَ لا أَبْناءِ أَخَواتِهِنَّ وَ لا نِسائِهِنَّ وَ لا ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ وَ اتَّقِينَ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهِيداً[2]» بر زنان، (نداشتن حجاب) در مورد پدرانشان و پسرانشان و برادرانشان و پسران برادرانشان و پسران خواهرشان و ديگر زنان مسلمان و كنيزانشان گناهى نيست، و تقواى الهى پيشه كنيد زيرا خداوند بر هر چيزى گواه است.

خداوند متعال در آیه فوق ، محرمهای زنان را می شمارد تا با پایبندی به آن تقوای الهی را پیشه سازند و از حدود الهی تجاوز نفرمایند .

1-    پدران (پدر خود زن و پدر بزرگهایش هر چه بالا روند)

2-    پسران (پسران خود زن و نوه های پسر چه دختر و چه پسری)

3-    برادر

4-    پسران برادر

5-    پسران خواهر

6-     دیگر زنان و کنیزان مسلمان .

ادامه دارد ...



[2] - سوره احزاب ، آیه 55



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , روابط , ,
:: برچسب‌ها: روابط , مشروع و ناشروع , روابط مشروع و نامشروع , ارتباط با نامحرم ,
تاریخ : 21 / 10 / 1394
بازدید : 1043
نویسنده : رسول

سوال :

چرا كافران و غير خداپرستان در دنيا بيشتر در رفاهند و اهل دين و اعتقاد مشكلات بيشتري دارند چرا بعضي اتفاقات مانند نباريدن باريدن باران را نتيجه گناهان مي دانيم در حالي كه در برخي جاها كه غرق گناهند ازاين مشكلات كمتر دارند؟

جواب :

نكته مهم آنست كه بايد ديدمعني رفاه چيست؟آيا داشتن پول زياد ويا داشتن خانه وماشين و...رفاه وخوشبختي است؟بايد بررسي كرد كه هدف از آفرينش انسان با اين خصوصيات وتوانمندي چه بوده است؟آيا صرف پرورش جسم وتامين لذتهاي آن رفاه وخوشبختي وسعادت است؟علاوه بر اينكه از كجا مجرمان وگناه كاران در رفاه اند؟آنها بدليل نداشتن پشتوانه معنوي واميد واقعي به آينده,از خوشي واقعي بي بهره اندوترس ودلهره بر آنها مستولي است,زيرا علاوه بر ترس از مجازات دنيوي نسبت به آخرت خود نيز نگرانند.
نكته ديگر آن است كه بسياري از گرفتاري هاي مومنان در اثر بي برنامگي وتنبلي است كه نبايد به حساب خداوند گذاشت,شاهد آن اينست كه مومنان عاقل وكامل هم خوشي اين جهان را دارند وهم نسبت به آسايش جهان ديگر اميدوارند,زيرا با برنامه درست از امكانات خوب استفاده نموده اند,به اطراف خود بنگريم مي بينيم غالب مومنان وضع خوبي دارند ,اخلاق ومعنويات بر زندگي آنها حاكم است ,از زندگي لذت مي برند,لذا مي بايست گرفتاريها ومشكلات خود ساخته را جدا كردوسستي را كنار گذاشت وبا نظم وبرنامه حركت كردواز سرمايه هاي زندگي خوب بهره برداري كرد آن وقت است كه مي بينيد خوشي واقعي براي مومنان است وزندگي پر از دلهره واضطراب مجرمان ,گرچه ظاهر فريبنده داشته باشدولي از درون خراب وتاريك است.
آنها ممكن است اموال فراواني داشته باشند. ولي هر مالي بركت نيست. بركت در مسير سعادت قرار مي‎گيرد، نه هر مال.
از اين رو قرآن مي فرمايد: مبادا كافران گمان كنند مهلت ما به سود آنان است براي آنان خيري در پيش دارد . ما به آنان مهلت مي‎دهيم تا بر گناه خود بيافزايند و سرانجام عذابي دردناك و خوار كننده در پيش دارند: «وَلا يَحْسَبنَّ الَّذِين كَفروا أَنما نُملي لَهم خَير لِأَنفُسهم إِنَّما نُملي لَهم لِيَزدادوا إِثْماً وَلَهم عَذاب مُهين» آل عمران/178 قرآن در آيه ديگر به پاسخ اين شبهه پرداخته مي فرمايد: «لايَغُرُّنّك تَقلّب الَّذِين كَفروا في البِلاد مَتاع قَليلُ ثُمّ مَأويهُم جَهنَّم وبِئْس المِهاد» آل عمران/196 ـ 197 [تحولات گوناگون كافران تو را نفريبد و غمگين مباش چون ببيني كافران، شهرها و مناطقي را در تصرف وسلطه خود دارند. دنيا متاعي اندك است و پس از اين جهان، جايگاه آنان جهنم است و چه بد آرامگاهي است.] قرآن درباره نعمت مال و فرزندتبه كاران نيز مي فرمايد: «فَلا تُعجبك أَموالهم ولا أَولادهُم إِنَّما يُريدُ الله لِيُعذِّبهم بِها فِي الْحَيوةِ الدُّنيا وتَزهقَ أَنفُسهم وهُم كافِرون» توبه/55 [اموال و فرزندان آنان شمارا اي مؤمنان به شگفتي وا ندارد؛ خداوند مي خواهد با اين وسيله آنان را عذاب كند و جان آنان درحالي گرفته و از بين مي رود كه آنان كافرند.] پس مبادا بپنداريد كه اين ها وسيله رفاه و آسايش آنها است. در آيه ديگر مي فرمايد: [ما به تدريج و با مهلت آنان را به نابودي نزديك مي سازيم ، بدون آن كه بفهمند و اگر ما به آنان مهلت مي دهيم مكر و كيد حساب شده در آن نهفته است] «وَ الَّذِين كَذَّبوا بِاياتِنا سَنَستَدرِجُهم مِن حَيث لايَعلَمون وَأملي لَهُم إِنّ كَيدي مَتين» اعراف/182 ـ 183 . آية الله جوادي آملي،تفسير موضوعي قرآن ج 5 (معاد در قرآن)
سختي مومنان:
سماعه به نقل از امام صادق(ع) گفت كه آن حضرت از امام علي(ع) فرمود: همانا در كتاب علي(ع) آمده است كه همانا سخت ترين مردم از لحاظ بلا پيغمبران اند. سپس جانشينان آن ها. پس نيكوكارتران و نيكوكارتران؛ و همانا اين گونه است كه مؤمن به اندازه كارهاي نيكويش مبتلا مي گردد.
پس هر كس كه دين او درست و كار او نيكو باشد، بلاي او هم سخت خواهد گرديد، و اين بدان خاطر است كه خداوند متعال دنيا را نه ثوابي از براي مؤمن قرار داده و نه مجازاتي براي كافر؛ و كسي كه دينش اندك و عقلش ضعيف است، بلاي او هم اندك خواهد بود، و همانا سرعت بلا به سوي مؤمن پرهيزكار تندتر از باران به سوي آرامگاه زمين است.
بلا آن چيزي است كه خداوند متعال، بندگان خود را با آن ها امتحان مي كند، مانند بيماري ها و فقر، و گاه با دادن دولت و جاه و مقام بنده را امتحان مي كند.
اين نكته را بايد دانست كه نفوس انسان ها در ابتداي ظهور و تعلق به بدن ها بالقوه شامل تمام علوم و كمالات است و به مرور زمان ادراكات ضعيف در او ايجاد مي شود مانند لمس كردن و ديگر حواس ظاهري، و سپس ادراكات باطني در او ايجاد مي گردد، و اگر تحت تأثيراتي قرار نگيرد، ميل به زشتي در آن ايجاد مي گردد، تا جايي كه به حيواني درنده و شيطاني غريب تبديل خواهد شد!
براي جلوگيري از اين كار خداوند متعال دو مربي( مربي باطني يعني عقل، و مربي ظاهري يعني پيامبران) را براي تربيت آنها قرار داده است و اين دو مربي بدون كمك به يكديگر نمي توانند مؤثر واقع شوند. اين دو نعمت بزرگ را خداوند متعال اسباب تميز انسان ها از يكديگر و اسباب امتحان آنها از هم قرار داده است.
امام صادق(ع) فرمود: حتمي است براي مردم كه خالص شوند و امتحان گردند و از يكديگر تميز داده شوند و غربال گردند و مردمان بسياري در غربال استخراج شوند.
بر اساس روايات مختلف روشن مي شود كه هر بخشش و توسعه اي و هرمنعي و هر امر و نهي اي براي امتحان است؛ و نيز برانگيخته شدن پيامبران و ارسال كتاب هاي آسماني براي جدا شدن بدكاران از نكوكاران و بدبختان از خوشبختان است، تا در اين امتحان حجت الهي بر مردم تمام شود، زيرا خداوند به همه چيز آگاه است.
شدت ابتلاي پيامبران و اوصيا و مؤمنان
هرعملي كه از انسان سر مي زند و هر لذتي كه انسان مي برد، اثري در نفس بر جاي مي گذارد و هر چه شخص در لذت ها بيش تر غوطه بخورد، علاقه اش به دنيا بيش تر مي گردد و به همان اندازه از آخرت غفلت مي ورزد تا جايي كه توجه او از خداوند و آخرت كلاً سلب مي گردد.
از سوي ديگر هر گاه انسان از پديده اي بدي و سختي هايي ملاحظه كند، از آن متنفر ورويگردان مي شود، و سعي مي كند آن را از خود دور سازد. بر اساس همين مطلب هر گاه انسان از اين عالم بلاها و دردها و سختي ها ديد طبيعتاً از آن متنفر مي شود، دلبستگي او به اين دنيا كم مي شود، سعي مي كند از آن روحاً كوچ كند و دل به سراي ديگر بفرستد.
لذا هر چه عنايت خداوند متعال به بنده اي بيش تر باشد، موج هاي بلا را بيش تر متوجه او مي كند تا اين كه روح اين بنده از دنيا و زخارف و زينت هاي آن منصرف گردد.
آينه( خداوند متعال) او را از دنيا پرهيز مي دارد، همان طور كه طبيب مريض را ( پرهيز مي دارد).
همچنين عنايات ازلي خداوند متعال به انبيا و اوليا به خاطر آن است كه خداوند آگاهي دارد كه آن ها در زمان تكليف او را اطلاعت مي كنند.
از ديگر نكات شدت ابتلا و گرفتاري بندگان خاص خداوند آن است كه بيشتر به ياد خدا بيفتند؛ زيرا اصولاً انسان ها در هنگام راحتي و آسايش غفلت مي ورزند. البته اين نكته در خصوص انبيا و اولياي كامل تا حدي فرق مي كند، زيرا قلب اين ها محكم تر از آن است كه به دنيا علاقه ورزد و نيازي باشد تا با سختي وبلا چهره از دنيا برگردانند، بلكه اينان به نور باطني دريافته اند كه حضرت پروردگار به اين عالم توجهي ندارد، لذا فقر را بر ثروت و بلا را بر راحتي ترجيح داده اند.
در حديث است كه جبرئيل كليد خزائن زمين را به پيشگاه حضرت ختمي مرتبت آورد و عرض كرد كه در صورت قبول اين ها، چيزي هم از مقامات اخروي شما كم نمي گردد، اما حضرت براي فروتني در برابر پروردگار آن را قبول نكرد و فقر را برگزيد.
همچنين در روايات آمده است كه براي مؤمنان مراتبي است كه نمي توان به آن ها رسيد مگر به سبب تحمل سختي و بلا ، چنان كه امام حسين(ع) رسول خدا(ص) را در خواب ديد، حضرت به آن مظلوم فرمود: از براي تو در بهشت درجه اي است كه به آن نمي رسي مگر با شهادت.
در روايت ديگر از امام صادق(ع) آمده است كه همانا بزرگي مرد به بزرگي بلايي است كه به او مي رسد؛ و خداوند قومي را دوست نمي دارد، مگر اين كه آن ها را مبتلا نمايد.
به اين نكته نيز بايد توجه داشت كه انبيا و اوصيا در بيماريهاي جسمي و حسي شبيه ديگران اند؛ اما از ابتلاي به برخي امراض كه با اهداف بعثت منافات داشته باشد و موجب روي گرداني مردم از آن ها شود مصون و درمان اند، مانند جذام و برص.
دليل آن هم اين است كه عموم مردم صحت و سلامتي جسمي را با كمالات روحي ملازم و همراه مي دانند، لذا عنايات خداوند اقتضا مي كند كه پيامبران صاحب شريعت و مبعوث به رسالت را به بيماري هايي دچار نكند كه خلق از آنها متنفر ، و از گرد آنها پراكنده نشوند ، اما در خصوص بعضي از پيامبران كه صاحب شريعت نيستند و برخي اولياء و مؤمنان بزرگ ابتلاي به اين گونه بيماري ها منعي ندارد چنان كه حضرت ايوب و جناب حبيب نجار مبتلا بودند .
دنيا محل پاداش و مجازات نيست
بايد دانست كه دنيا نه دار كرامت و ثواب پروردگار است و نه محل عذاب، زيرا دار كرامت و پاداش عاملي است كه نعمت هاي آن خالص و به سختي آغشته نباشد، در حالي كه مي دانيم لذات و خوشي هاي دنيا با سختي و درد همراه است و سختي ها و دردهاي آن هم خالص نيست و گاه با نعمت و نقمت ايي همراه است.
لذا همان طور كه در حديث آمده است، علت ابتلاي مؤمن در دنيا آن است كه خداوند متعال دنيا را پاداشي براي مومن و يا مجازات براي كافر قرار نداده است. دنيا محل امتحان و دار تكليف و مزرعه آخرت است. بنابراين كساني كه انتظار دارند خداوند متعال گنه كاران و ظالمان را قلع و قمع كند، خلاف سنت الهي مي انديشند، زيرا سنت الهي آن است كه دنيا محل عمل باشد و در آخرت نتايج مشخص گردد.
اگر ظالم و ستمگري در دنيا مجازات شود، از عنايات خداوند متعال به اوست، همان طور كه مهلت دادن به اهل معصيت هم استدراج(1) است، چنان كه در آيه 177 سوره آل عمران آمده است.
آنان كه كافر شدند، گمان نكنند كه مهلت ما به آن ها خير آن هاست. همانا مهلتشان داديم تا گناه را زياد كنند و براي آن ها عذابي دردناك است .
به اين مطلب نيز بايد اشاره كرد كه ميزان درك بلا و سختي بستگي به ميزان درك مشخص دارد، لذا كساني كه عقل و دركشان كامل است به همان نسبت بلاهاي روحاني را بيش تر درك مي كنند. مي توان گفت اين كه رسول خدا(ص) فرمود: هيچ پيامبري اذيت نشد، آن گونه كه من اذيت شدم، ناظر به همين معنا باشد، زيرا هر كس عظمت پرودگار را بيشتر درك كند، از گناه بندگان بيشتر متأثر مي شود، پس اذيت و بلاي او بيشتر خواهد بود.
در عرصه جهان هيچ موجودى بى هدف خلق نشده است. بنابراين، همان طور كه مثلاً گياه براى ثمردهى ايجاد گرديده است، هدف از آفرينش انسان نيز آزمايش شدن و امتحان پس دادن است.
2) از آيه شريفه الذى خلق الموت و الحيوة ليبلُوَكُم ايّكم احسن عملاً (ملك/2) و نيز آيات مشابه آن مانند: و نبلوكم بالشّر و الخيرفتنةً و الينا ترجعون (انبياء/35) استفاده مى شود عالم ميدان آزمايش بزرگى است براى همه انسانها. وسيله آزمايش، مرگ و حيات و هدف اين آزمون بزرگ رسيدن به حُسن عمل است. مفهوم حُسن عمل نيز يعنى تكامل، معرفت و اخلاص نيت و انجام هر كار خير است. در آيات اشاره شده نكاتى قابل تأمل است؛ از آن جمله: الف) بديهى است هر جا پاى امتحان در ميان است، در پَس پرده آن، مسأله جزاء و پاداش به امتحان شونده مطرح است. عبارت و الينا ترجعون هم در آيه دوّم اشاره به همين نكته دارد. چرا كه به سوى ما باز مى گرديد يعنى باز مى گرديد براى قضاوت نهائى.
ب) هدف آزمايش را حُسن عمل معرفى كرده است نه كثرت عمل و اين خود دليل بر آن است كه اسلام به كيفيت اهميت مى دهد، نه به كميّت. مهم آن است كه عمل، خالصانه و براى خدا، مفيد و جامع باشد.
ج) اين كه در آيه شريفه، مرگ قبل از حيات ذكر شده، بخاطر تأثير عميقى است كه توجه به مرگ در حُسن عمل دارد. ضمن اين كه مرگ، قبل از زندگى بوده است.
3) در احاديث معصومين(ع) هم اين تعميم امتحان الهى، مورد تأييد قرار گرفته است. به عنوان مثال در حديثى از امام صادق(ع) آمده است كه آيه شريفه هل جزاء الاحسان الا الاحسان شامل كافر و فاجر هم مى شود:عن ابى عبدالله(ع) قال: قول اللّه تعالى هل جزاء الاحسا الاّ الاحسان جرت فى الكافر و المؤمن و البرّ و الفاجر(بحارالانوار/8/105). بنابراين بر اساس حديث فوق، اگر كافر هم كار نيكى كند جزاى آن را مى بيند. اين خود نمونه اى از امتحان الهى از كافر است. نيز امام صادق(ع) درباره آيه ميثاق مى فرمايند كافران هم حضور داشته اند: عن ابى عبداللّه(ع) قال: فطرة الله التى فطر النّاس عليها هى الاسلام فطرهم الله حين اخذ ميثاقهم على التوحيد فقال:اَلَست بربكم و فيهم المومن و الكافر (بحارالانوار/3/278) البته اقرار و اعتراف به امر الهى براى كافر سخت است همان طور كه امام صادق(ع) مى فرمايد: انّ امرنا صعب مستصعب على الكافرين، لا يُقرّبه الاّ نبى مُرسل او ملك مقرّب او عبد مؤمن امتحن الله قلبه للايمان (بحارالانوار/2/191) وتنها از ميان آدميان عادى، مومنى كه در كوره آزمايش، قلبش گداخته گردد به امر و سنت الهى، اعتراف خواهد كرد و كافر از اين بلا و امتحان پيروزمند سر برنخواهد آورد.
4) با وجودى كه بلا و آزمايش براى مؤمن و كافر، مشتركا نازل مى شود امّا امتحان مؤمن ويژگي هايى داردكه به برخى از آنها اشاره مى شود:
الف) مؤمن، بيشتر در معرض بلا و امتحان الهى است: انّ البلاء الى المؤمن اسرع
ب) مؤمن با سلاح صبر به مقابله با بلا برمى خيزد و از آن شكوه نمى كند اما كافر از اين اسلحه برخوردار نيست لذا در حديثى از معصوم(ع) آمده است كه بى تابى و بلا بر كافر پيشى مى گيرند و كافر توان غلبه كردن بر آن ها را ندارد لذا زمينه اى براى بلاهاى پيچيده تر بعدى براى او باقى نمى ماند. انّ الجزع و البلاء يستبقان الى الكافر.
ج) و بالاخره حكمت امتحان آن است كه انسان هاى صادق از غيرصادق تفكيك گردند: لانّ نزول المحنه و المصيبة يخبر عن الصادق. خلاصه سخن آن كه اگر آفرينش براى امتحان است، براى همه است واستثناء مفهومى ندارد.

ولى براى اين كه مؤمن درجات كمال معنوى بالاترى را كسب كند در معرض امتحان هاى ويژه اى قرار مى گيرد. البته اين امتيازى براى مؤمن نيست. زيرا بخشى از راه را به اختيار خود آمده است، لذا در مراحل بالاتر، مورد عنايت بيشترى است. اما چون كافر درهمان گام هاى اوليه دَرجا زده است ديگر براى او بلاهاى ويژه براى كمال هاى ويژه، جائى ندارد.
در پايان تذكر اين نكات مفيد است:
1) بلا گاه كيفر گناه است و گاه جهت ترفيع درجه پس هميشه وجود بلا ، نشانه گناهكارى نيست مثل بلاهاى وارد بر حضرت ايوب.
2) بلايى كه كيفر گناه است براى مؤمن نعمت است چرا كه از يك سو او را متنبه مى كند و از سوى ديگرگناهان او راپاك مي كند3) عدم بلا براى كافر و بهره مندى او از نعمت ،گاه پاداش اعمال نيك اواست كه خدا در اين دنيا به او اعطا مى كند تا در آخرت از نعمت هاي الهي بى بهره باشد و گاه از باب استدراج است و در واقع اضلال مجازاتى است يعنى اعطاى نعمت بيشتر موجب طغيان بيشتر او خسران او مى شود.

 منبع :   www.porseman.org



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , رفاه , ,
:: برچسب‌ها: پاسخ به سوال , سوال دینی , رفاه کافران , رفاه در دنیا , رفاه , ,
تاریخ : 20 / 10 / 1394
بازدید : 2611
نویسنده : رسول

3- دروغ

وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لا يُفْلِحُونَ

به خاطر دروغى كه بر زبانتان جارى مى‏شود نگوييد: «اين حلال است و آن حرام»، تا بر خدا افترا ببنديد.

به يقين كسانى كه به خدا دروغ مى‏بندند، رستگار نخواهند شد!

مقدمه

سومین عاملی که باعث از بین رفتن آبروی ، عزت و اعتبار شخص دروغگو در میان خانواده ، دوستان و اجتماع می گردد و بالطبع باعث سلب اعتماد عمومی افراد جامعه نسبت به یکدیگر می گردد «دروغ گفتن» می باشد، که متاسفانه امروزه شیوع بیشتری دارد، ولی مشکل اساسی آن است که متاسفانه آن را در زیر شاخه زرنگی طبقه بندی کرده و انجام دهنده آن را باهوش می نامند و همین پندار باعث می شود که متاسفانه برخی افراد، به راحتی خوردن آب دروغ می گویند و به اصطلاح طرف را می پیچانند و آن را به عنوان مدال افتخار خویش به گردن می آویزند و بر آن افتخار می کنند .

 

دروغ در منابع اسلامی :

در منابع اسلامی ، دروغ به یکی از گناهان کبیره[1] وبه عنوان کلید تمام پلیدی ها[2] معرفی شده است ، البته این موضوع اختصاصی به دین اسلام ندارد بلکه پیشوایان دیگر ادیان الهی نیز دروغ را به عنوان یکی از حرام های الهی به مردم معرفی نموده اند[3] .

 

خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید : «وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لا يُفْلِحُونَ[4]» به خاطر دروغى كه بر زبانتان جارى مى‏شود (و چيزى را مجاز و چيزى را ممنوع مى‏كنيد،) نگوييد: «اين حلال است و آن حرام»، تا بر خدا افترا ببنديد به يقين كسانى كه به خدا دروغ مى‏بندند، رستگار نخواهند شد!

 این آیه مبارکه انسانها را از گفتن چیزهایی که نمیدانند و همچنین نسبت دادن آنها به خداوند متعال نهی می فرماید ، درست است که آیه فقط شامل افترا بستن به خدا می شود اما با قرائنی که در دیگر آیات و روایات می باشد در می یابیم که منظور مذمت مطلق دروغ می باشد ، اما در این مورد (دروغ بستن به خدا و پیامبر) حرمت و عذاب آن شدیدتر می باشد.

 

همچنین امام محمد باقر (علیه السلام) می فرماید : «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ لِلشَّر أَقْفَالًا وَ جَعَلَ مَفَاتِيحَ تِلْكَ الْأَقْفَالِ الشَّرَابَ وَ الْكَذِبُ شَرٌّ مِنَ الشَّرَاب[5]» خداوند متعال براى كارهاى بد قفل‏هائى قرار داده و كليد آن با شراب مى‏باشد و دروغ از نوشيدن شراب هم بدتر است .

شرب خمر در دین مبین اسلام بلکه در تمام ادیان الهی حرام می باشد [6]و به شدت از آن نهی شده است ، اما می بینیم که امام (علیه السلام) در این حدیث کذب و دروغ را از شراب هم بدتر شمرده است ، بنابراین مفسده مترتبه بر آن از شراب شدیدتر و آثار آن زیانبارتر می باشد .

 

دروغ عامل بی اعتمادی و آبروریزی :

آنچه که از متن یا مفهوم احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) بر می آید ، این است که یکی از آثار دروغ، از بین رفتن اعتماد عمومی و عدم اعتبار فرد دروغ گو در بین مردم و همچنین آبروریزی می باشد.

 

برای اثبات مدعای خود به چند حدیث استناد می کنیم :

 حضرت امیر المومنین (علیه السلام) معاشرت با فرد دروغگو را مکروه می شمارند : «يَنْبَغِي لِلرَّجُلِ الْمُؤْمِنِ أَنْ يَجْتَنِبَ مُوَاخَاةَ الْكَذَّابِ[7]» بهتر است كه مؤمن با دروغگو معاشرت ننمايد.

می توان گفت دلیل اینکه حضرت ارتباط و معاشرت با فرد دروغگو را مکروه می شمارد (علاوه بر آثاری مانند امکان هم خصلت شدن با او و ...)، این است که فرد دروغگو در جامعه وجاهت و جایگاهی ندارد و به عنوان فردی غیر قابل اعتماد شناخته می شود ، بنابراین ممکن است این ارتباط باعث شود که مردم خیال کنند دوست دروغگو نیز ، فردی دروغگو است و این باعث افزایش دامنه بی اعتمادی در جامعه گردد.

 

از جمله احادیث که به صراحت بر بی آبرو و اعتبار بودن فرد دروغگو دلالت می کنند حدیثی است که از حضرت پیامبر (صلوات الله علیه آله) نقل شده است که می فرمایند : «كَثْرَةُ الْمِزَاحِ تَذْهَبُ بِمَاءِ الْوَجْهِ وَ كَثْرَةُ الضَّحِكِ تَمْحُو الْإِيمَانَ وَ كَثْرَةُ الْكَذِبِ تَذْهَبُ بِالْبَهَاءِ[8]» شوخى زياد حیای آدمى را مى‏برد، خنديدن زياد ايمان را محو مى‏كند و دروغ زياد ارزش و اعتبار انسانى را از انسان مى‏گيرد.

 

و همچنین فرمایش امام صادق (علیه السلام) که از حضرت عیسی (علیه  السلام) نقل می فرماید : «مَنْ كَثُرَ كَذِبُهُ ذَهَبَ بَهَاؤُهُ[9]» كسى كه دروغ بسيار گويد، ارزشش از بين مى‏رود.

این دو روایت به صراحت بر مدعای ما ،یعنی ارتباط بین دروغ گویی و عدم اعتبار و ارزش در جامع دلالت می کنند .

 

 در نوشته های پیشین بر سه عامل اصلی که باعث جلب آبرو و همچنین سه مورد اصلی و البته مبتلابه که باعث بی آبرویی فرد در میان مردم می شود ، اشاره کردیم که نوشته حاضر آخرین نوشته در این موضوع بود البته عوامل دیگری نیز در بی آبرو شدن فرد در جامعه تاثیر دارد ، مث: حد خورد ، زنا ، بهتان گفتن ، سخن بی جا ، بی دعوت جایی رفتن و ... که برای رعایت اختصار آنها را ذکر نمی کنیم و بر عهده خواننده گرامی می گذاریم که انشاالله مطالعه بفرماید.

 

منتظر دریافت نظرات ، پیشنهادات و انتقادات شما عزیزان می باشیم .

والسلام علیکم و رحمت الله

 

برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید به :

1-    إرشاد القلوب إلى الصواب، ج‏1

2-    گناهان کبیره ، امان الله مطهر نژاد بوشهری



 

پی نوشت :

[1] - گناهان کبیره ، امان الله مطهر نژاد بوشهری ، ص 199

[2] - اعلام الدین (ص 313)

[3] - گناهان کبیره ، امان الله مطهر نژاد بوشهری ، ص 199

[4] - سوره نحل ، آیه 116

[5] -  بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏69، ص: 236

[6] - رجوع کنید به : http://pasokhgoo.ir/node/13187  

[7] - إرشاد القلوب إلى الصواب، ج‏1، ص: 178

[8] - همان ، ص 259

[9] - إرشاد القلوب إلى الصواب، ج‏1، ص: 178



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , اخلاق و تربیت , ,
:: برچسب‌ها: دروغ گو , دروغ گویی , دروغگو , بی آبرویی , دروغ و اعتبار , ارزش , اعتماد ,
تاریخ : 20 / 10 / 1394
بازدید : 1383
نویسنده : رسول
ولايت فقيه در قانون اساسي
قانون اساسي زمينه تحقق رهبري فقيه جامع الشريط را كه از طرف مردم به عنوان رهبر شناخته مي شود، آماده كرده است تا ضامن عدم انحراف سازمان هاي متخلف از وظايف خود باشد.
ولايت فقيه در مقدمه قانون اساسي چنين طرح شده است:
«طرح حكومت اسلامي بر پايه ولايت فقيه كه در اوج خفقان و اختناق رژيم استبدادي از سوي امام خميني ارائه شد انگيزه مشخص و منسجم نويني را در مردم مسلمان ايجاد نموده و راه اصيل مبارزه مكتبي اسلام را گشود،...»
هم چنين در مقدمه قانون اساسي آمده است:


:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , حکومت اسلامی , ,
:: برچسب‌ها: قانون اساسی , ولایت فقیه , ولی فقیه در قانون اساسی ,
تاریخ : 18 / 10 / 1394
بازدید : 2649
نویسنده : رسول

2- بی وفایی به عهد :

الَّذينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ لا يَنْقُضُونَ الْميثاقَ

آنها كه به عهد الهى وفا مى‏كنند ، و پيمان را 

نمی ى‏شكنند.

 

دومین عامل آبروریزی عدم وفای به عهد یا عهد شکنی می باشد.

كلمه "عهد" بر حسب عرف و اصطلاح شرع به معناى آن چيزى است كه انسان با صيغه عهد ملتزم به آن شده باشد[1].

 

اهمیت وفای به عهد:

اهمیت وفای به عهد در دین اسلام کاملا روشن و اشکار است، اما برای روشنتر شدن این اهمیت به چند آیه که در بیان اهمیت و فضیلت وفای به عهد است اشاره می کنیم.

 

وفای به عهد صفت صاحبان خرد و اندیشه و همچنین مومنان می باشد:

خداوند متعال در هنگام برشمردن صفات صاحبان خرد می قرماید: «الَّذينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ لا يَنْقُضُونَ الْميثاقَ[2]» آنها كه به عهد الهى وفا مى‏كنند، و پيمان را نمى‏شكنند.

منظور از عهد در اینجا، عهدی است که انسانها با زبان فطرت با خدا بسته اند و همچنین عهد و پیمانی که خداوند متعال به وسیله انبیاء از انسانها گرفته است [3].

 

در مورد مومنان نیز می فرماید: «وَ الَّذينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ[4]» و آنها كه امانتها و عهد خود را رعايت مى‏كنند.

منظور آیه از رعایت پایبندی به پیمان و نشکستن آن است.

 

و در نهایت خداوند متعال دستور می دهد که مسلمانان حتی در مقابل لجوج ترین دشمنان خود یعنی یهود و مشرکان[5] نیز به عهد و پیمان خود پایبند باشند، مگر اینکه آنها پیمان شکنی کنند که در این صورت مسلمانان نیز می توانند عهد و پیمان خود با آنان را بشکنند: «اِلاّ الَّذین عاهَدْتُم عِنْدَ المَسجِدِ الحَرامِ فَما اسْتَقامُوا لَکُم فَاسْتَقیمُوا لَهُمْ إنَّ اللّهَ یُحِبُّ المُتَّقینَ» مگر با آنان که در نزدیکی مسجد الحرام پیمان بستید، تا آنان به پیمان خود وفادارند، شما نیز وفادار باشید، خداوند پرهیزکاران را دوست می دارد.

 

حال که اهمیت وفای به عهد در دین مبین اسلام روشن شد، مناسب است به رابطه بین عهد شکنی و آبروریزی (یا عدم اعتبار و جایگاه در بین مردم) اشاره کنیم:

اعتبار انسانها نزد یکدیگر و اعتماد متقابل یکی از ملزومات زندگی اجتماعی است، که باعث پیشرفت معنوی و مادی جامعه می گردد، حال اگر عهد و پیمانها شکسته شود و برای آن ارزش و اعتباری باقی نماند، جامعه دچار از هم گسیختگی شدید می شود که آثار بسیار زیان باری می تواند به دنبال داشته باشد .

 

 حضرت علی (علیه السلام) در حدیثی بر بی اعتبار و غیر قابل اعتماد بودن شخص عهد شکن اشاره کرده و می فرماید : «لا تَعْتَمِدْ عَلی مَوَدَّةِ مَنْ لا یُوفی بِعَهده[6]» بر دوستی کسی که به عهد و پیمان خود وفا نمی کند، اعتماد مکن.

شاید منظور امام این باشد که شخص عهد شکن به هیچ عنوان قابل اعتماد و اعتبار نیست به همین دلیل به آن اعتماد نکن ؛ از مفهوم این جمله می توان استفاده کرد که شخص عهد شکن در بین مردم اعتبار و آبرویی ندارد .

 

همچنین حضرت علی (علیه السلام) در حدیث دیگر می فرماید: « الوَفاءُ حِصنُ السُّؤدَدِ [7]» وفادارى، دژ (نگه دارنده) سَروَرى است. به یقین یکی از ملزومات و نتایج سروری بر مردم آبرومندی نزد آنان است .

 

برای مطالعه بیشتر در این زمینه مراجعه کنید به :

1- ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏13، ص: 53

2- ترجمه الميزان، ج‏11، ص: 468

3- ترجمه الميزان، ج‏15، ص: 12



[1] - ترجمه الميزان، ج‏15، ص: 11

[2] - سوره رعد ، آیه 20

[3] - ترجمه الميزان، ج‏11، ص: 468

[4] - سوره مومنون ، آیه 8

[5] - سوره المائده ، آیه 82

[6] - تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص: 418

[7] - میزان الحکمه ، ج 13، ص346 ، حدیث 22249



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , اخلاق و تربیت , ,
:: برچسب‌ها: عهد شکنی و بی آبرویی , عهد در اسلام , وفای به عهد , ,
تاریخ : 16 / 10 / 1394
بازدید : 3675
نویسنده : رسول


1- تهمت و آبرو ریزی مومن :

وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ

واى بر هر عيبجوى مسخره‏كننده‏اى!

 

یکی از عواملی که باعث ریخته شدن آبرو و از بین رفتن آبروی فرد می گردد ، ریختن ابروی دیگری است ، که معمولا توسط زبان صورت می گیرد.

حرمت ریختن آبروی مومن:

در آموزه های اسلامی تاکید فراوانی بر حفظ آبروی مومن شده است و حرمت مومن از جمله حرمت های الهی دانسته شده است ؛ امام صادق (علیه السلام) می فرماید : «لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي بِلَادِهِ خَمْسُ حُرَمٍ حُرْمَةِ رَسُولِ اللَّهِ (صل الله علیه و آله) وَ حُرْمَةِ آلِ الرَّسُولِ (صل الله علیه و آله) وَ حُرْمَةِ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ حُرْمَةِ كَعْبَةِ اللَّهِ وَ حُرْمَةِ الْمُؤْمِن[1]» خدا را در زمين پنج حرمت است: حرمت پيامبر و حرمت آل او و حرمت كتاب خدا و حرمت كعبه و حرمت مؤمن.

در این حدیث امام (علیه السلام) حرمت مومن را از جمله حرمت های بزرگ الهی شمرده شده است که به هیچ وجه نباید شکسته شود .

خداوند متعال در قرآن کریم انسان های عیب جو ، مسخره کننده و کسانی که بر دیگران تهمت میزنند (که از مصادیق آبرو ریزی هستند) را در چندین آیه از قرآن کریم مورد سرزنش و توبیخ قراد داده است[2].

 

«وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ [3]» واى بر هر عيبجوى مسخره‏كننده‏اى!

خداوند متعال در این آیه انسان عیبجو و مسخره کننده را تهدید به عذاب می نماید و این نشان از مبغوضیت این عمل نزد خداوند متعال می باشد .

آثار آبرو ریزی در دنبا و آخرت :

1- مورد لعن و عذاب بزرگ در دنیا و آخرت :

یکی از آثار ریختن آبرو که در قرآن نیز به آن اشاره شده است ، مورد لعن و نفرین بودن و عذاب بزرگ در دنیا و آخرت می باشد ، خداوند متعال در آیه 23 سوره نور می فرماید : «إِنَّ الَّذينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيمٌ [4]»كسانى كه زنان پاكدامن و بى‏خبر (از هر گونه آلودگى) و مؤمن را متهم مى‏سازند، در دنيا و آخرت از رحمت الهى بدورند و عذاب بزرگى براى آنهاست.

2- بیرون رانده شدن از ولایت خدا :

خداوند متعال ، قادر مطلق و ولی مطلق دنیاست اما بنابر اقتضای حکمت الهی به انسان ها قدرت اختیار بخشیده است تا به وسیله آن خود را به سوی کمال بالا بکشند و لایق بندگی خداوند متعال گردند (هر چند که انسان در بدو تولد در تحت ولایت الهی و به فطرت پاک متولد می شود ، اما با گذر زمان ممکن است آلوده گردد بنابراین باید با اختیار خود کارهای شایسته انجام دهد تا تحت ولایت الله باقی بماند) ، یکی از عواملی که باعث می شود خداوند متعال انسان را از ولایت خویش بیرون اندازد آبرو ریزی می باشد  ، چنانچه امام صادق (علیه السلام) می فرماید :« مَنْ رَوَى عَنْ مُؤْمِنٍ رِوَايَةً يُرِيدُ بِهَا شَيْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوءَتِهِ لِيَسْقُطَ مِنْ أَعْيُنِ النَّاسِ أَخْرَجَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ وَلَايَتِهِ إِلَى وَلَايَةِ الشَّيْطَان [5]»  هر كه مطلبى را بازگو كند تا آبروى مؤمن را بريزد و خوارش سازد تا او را از چشم مردم بيندازد خداى گرامى و بزرگ او را از ولايت و سرپرستى خويش بیرون انداخته و به ولايت شيطان واگذار كند .

3- باعث آبروریزی خود فرد می گردد :

همانطور که حضرت پیامبر (صلوات الله علیه آله و سلم) می فرماید : يَا مَعْشَرَ النَّاسِ مَنْ آمَنَ بِلِسَانِهِ وَ لَمْ يُخْلِصْ إِلَى قَلْبِهِ لَا تَتَبَّعُوا عَوْرَاتِ الْمُؤْمِنِينَ فَإِنَّهُ مَنْ تَتَبَّعَ عَوْرَاتِ الْمُؤْمِنِينَ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَوْرَتَهُ وَ مَنْ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَوْرَتَهُ فَضَحَهُ وَ لَوْ فِي جَوْفِ بَيْتِه [6]» اى ايمان آورندگان به زبان كه ايمان در دلتان جاى نگرفته! عيب‏هاى مؤمنان را نجوييد؛ زيرا هر كه عيب‏هاى مؤمنان را بجويد خداوند نيز در پى عيب‏هاى او باشد و هر كه خداوند عيب‏هايش را بجويد رسوايش سازد هر چند درون خانه‏اش باشد.

بنابراین یکی از نتایج عیب جویی و آبرو ریزی ، ریخته شدن آبروی خود فرد می باشد ، چراکه همانطور که در اول نوشته اشاره کردیم ، آبروی مومن یکی از حرمتهای خداوند متعال در روی زمین است که نباید شکسته شود .

آثاری که برای آبروریزی شمرده شده است بسیار و عذابی که برای آن وعده داده شده است بسیار دردناک و بزرگ است ، اما برای رعایت اختصار مطلب از ذکر بیش از این خودداری می کنیم .

اللهم اغفر ذنبونا

التماس دعا



[1] - بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏24، ص186

[2] - مانند : سوره قلم ، آیه 11؛ حجرات آیه 11 و 12 ؛ سوره احزاب ، آیه 58 .

[3] - سوره همزه ، آیه 1

[4] - سوره نور ، آیه 23

[5] - ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 241

[6] - ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 241



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , اخلاق و تربیت , ,
:: برچسب‌ها: تهمت و آبرو ریزی , مسخره کردن , تمسخر , عیب جویی , تهمت , ,
تاریخ : 15 / 10 / 1394
بازدید : 3292
نویسنده : رسول

5 - قناعت:

وَ كُنْ قَنِعاً تَعِشْ غَنِيّاً وَ كُنْ مُتَّقِياً تَكُنْ عَزِيزاً

با قناعت زندگى كن كه هميشه ثروتمند و بى‏نياز باشى پرهيزكار باشى كه هميشه عزيز باشى.

عامل بسیار مهم دیگری که باعث جلب آبرو و حفظ آن می شود «قناعت» می باشد که آثار فراوانی در زندگی بشر دارد.

«قناعت» بفتح قاف به معنای ، راضى شدن به أندك و زياده نخواستن [1]و راضى شدن به هر چه که هست [2]، می باشد .

انسان بنابر ذات خود سیری ناپذیر و کمال گرا است ، اگر این حس کمال گرایی و کمال طلبی انسان در امور مادی و مالی محصور و کنترل نگردد انسان را به دنیا طلبی و کسب مال و ثروت بیشتر حرکت می دهد و باعث می شود که انسان نقطه پایانی برای ثروت اندوزی خود قائل نباشد و دائم به فکر بیشتر کردن زر و سیم باشد ، بدون اینکه خمس و ذکات بپردازد یا دست فقیری را بگیرد ، بنابراین در درجه اول به علت دنیا دوستی و بخلی که در انسان ایجاد می شود ، در پیش خداوند متعال و همچنین مردم خوار و ذلیل می گردد.

بهترین راه حل و عامل بازدارنده از این کار «قناعت» می باشد که در احادیث ائمه (علیهم السلام) گنج بی پایان یا بالاترین درجه بی نیازی شمرده شده است .

چنانچه که حضرت علی (علیه السلام) در کلامی بسیار زیبا می فرماید : «مَنْ قَنَعَ بِالْيَسِيرِ اسْتَغْنَى عَنِ الْكَثِيرِ وَ مَنْ لَمْ يَسْتَغْنِ بِالْكَثِيرِ افْتَقَرَ إِلَى الْحَقِيرِ[3]» كسى كه باندك قناعت كند، از بسيار (و زياد) بى‏نياز گردد، و كسى كه به بسيار بى‏نياز نشود، بچيز اندك و پست نيازمند شود.

همچنین لقمان حکیم در یکی از توصیه های خود بر فرزندش می فرماید : «وَ كُنْ قَنِعاً تَعِشْ غَنِيّاً وَ كُنْ مُتَّقِياً تَكُنْ عَزِيزاً [4]» با قناعت زندگى كن كه هميشه ثروتمند و بى‏نياز باشى پرهيزكار باشى كه هميشه عزيز باشى.

بنابراین قناعت بزرگترین گنج و بالاترین ثروت است که موجب می گردد انسان پیش خداوند متعال و پیش مردم عزیز و محترم گردد .

عوامل دیگری نیز وجود دارند که موجب ، عزت ، شرافت و اعتبار انسان می گردد ، مانند :علم ، ادب ، سکوت ، و ... که مطالعه در مورد آنها را بر عهده خانندگان عزیز قرار می دهیم و انشاالله از نوشته آینده به عواملی که باعث از بین رفتن آبرو می گردد اشاره خواهیم نمود .
 
پایان


[1] - المفردات في غريب القرآن، ص: 685

[2] - كتاب العين، ج‏1، ص 170

[3] - الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج‏1، ص 301

[4] -  إرشاد القلوب إلى الصواب، ج‏1، ص 72



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , اخلاق و تربیت , ,
:: برچسب‌ها: قناعت , آبرو , حیثیت , اعتبار , ارزش , ,
تاریخ : 14 / 10 / 1394
بازدید : 2976
نویسنده : رسول

4- سخاوت

الْكَرَمُ أَعْطَفُ مِنَ الرَّحِم

سخاوت و بخشش بیش از خویشاوندی محبت آورد .

چهارمین عاملی که در فرهنگ اسلامی به عنوان یکی از عوامل جلب آبرو و محبت معرفی شده است «سخاوت» و کرم می باشد که احادیث بسیاری درباب فضیلت و آثار آن از معصومین (علیه السلام) صادر شده است که یکی از این آثار جلب محبت خداوند متعال و مردم می باشد ؛ تا جایی که تاثیر آن در جلب محبت مردم از رابطه خانوادگی نیز بیشتر دانسته شده است .

حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند : «الْكَرَمُ أَعْطَفُ مِنَ الرَّحِم[1]»سخاوت و بخشش بیش از خویشاوندی محبت آورد .

کرم به معنای بخشش و گذشت [2]و کریم به معنای بخشنده و عطا کننده است [3] و یکی از مصادیق بخشش ، بذل و بخشش مال یا سخاوت است .

در حدیثی دیگر آمده است : « السَّخَاءُ يَكْسِبُ الْمَحَبَّةَ وَ يُزَيِّنُ الْأَخْلَاقَ[4]» سخاوت محبت را کسب می کند و اخلاق را زینت می دهد .

بنابراین در می یابیم که سخاوت یکی از راههای میان بر برای کسب محبت الهی و محبت خلق می باشد ؛ حال آیا به هر اندازه می توانیم سخاوت به خرج دهیم یا نه ؟

البته در سخاوت نیز مانند هر عمل نیک دیگری باید حد اعتدال را رعایت کرده و زیاده روی پرهیز نمود ، چرا که خداوند متعال امر می فرماید که : «وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى‏ عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً [5]»هرگز دستت را بر گردنت زنجير مكن، (و ترك انفاق و بخشش منما) و بيش از حدّ (نيز) دست خود را مگشاى، تا مورد سرزنش قرار گيرى و از كار فرومانى!

انسانی که در امر بخشش و سخاوت زیاده روی کند ، ناچار روزی خود نیازمند شده و مورد سرزنش قرار خواهد گرفت ، بنابراین آیات و روایاتی که کسب آبرو و احترام را به عنوان یکی از آثار سخاوت معرفی فرموده اند ؛ سخاوتی را مد نظر دارند که در حد اعتدال و به اندازه باشد ؛ فرموده امام حسن عسکری (علیه السلام) نیز موید همین مطلب است که می فرماید : «ان للسّخاء مقداراً فان زاد علیه فهو سرفٌ [6]» همانا سخاوت دارای اندازه است، اگر از آن اندازه گذشت اسراف خواهد بود .

و چه آثار سوئی که برای اسراف در ایات و روایات شمرده نشده است ! .

 

برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید به :

1-  تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ، ص378

2-  سایت : www.wiki.ahlolbait.com (سخاوت)

 



[1] - نهج البلاغه ، حکمت 247(ترجمه مرحوم محمد دشتی)

[2] - فرهنگ أبجدي عربي-فارسي، ص: 64

[3] - قاموس قرآن، ج‏6، ص: 103

[4] - تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص 378

[5] - سوره اسراء ، آیه 29

[6] - بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏66، ص 407



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , اخلاق و تربیت , ,
:: برچسب‌ها: بخشش , سخاوت , اعتدال , آبرو , احترام ,
تاریخ : 13 / 10 / 1394
بازدید : 2589
نویسنده : رسول

3- نیکوکاری :

 

 

 

 

 

 

 

 

إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا

مسلّماً كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‏اند، خداوند رحمان محبّتى براى آنان  در دلها قرار مى‏دهد!

عامل سومی که باعث جلب آبرو می گردد «نیکوکاری» می باشد.

خداوند متعال می فرماید : «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا[1]»

مسلّماً كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‏اند، خداوند رحمان محبّتى براى آنان در دلها قرار مى‏دهد!

«ود و مودت» به معنای دوستی می باشد [2]که خداوند متعال در این آیه آن را بر نیکوکاران وعده می دهد .

البته در دلالت این آیه در میان مفسران اختلاف نظر وجود دارد ؛ برخی منظور از آن را ولایت و مودت حضرت امیر المومنین علی (علیه السلام) دانسته و برای آن حدیثی نیز از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده اند[3] و برخی دیگر می گوید منظور این است که خداوند متعال آنها را دوست می دارد و محبت آنها را در دل خلق می اندازد[4] ؛ علامه طباطبایی در تفسیر المیزان برخی از این نظرات را در بحث روایی همین آیه آورده است[5]؛ اما می توان بنابر وجهی میان تمام این نظرات جمع نمود ، به این صورت که آیه در مورد تمام افراد نیکو کار نازل شده است و وعده الهی نیز به تمام انسانهای نیکو کار (اعم از معصوم و غیر معصوم ، مسلمان و غیر مسلمان) می باشد و به طریق اولی و وجه اتمّ ، شامل امیر المومنین که پیشوای نیکوکاران می باشد ، می شود.

در احادیث ائمه اطهار نیز یکی از عوامل اعتبار و آبرومندی احسان و نیکو کاری دانسته شده است ، حضرت علی (علیه السلام) در نامه معروف خود به مالک اشتر می نویسد: « وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ بِأَدْعَى إِلَى حُسْنِ ظَنِّ [وَالٍ رَاعٍ بِرَعِيَّتِهِ مِنْ إِحْسَانِهِ إِلَيْهِم[6]» بدان اى مالك! هيچ وسيله‏اى براى جلب اعتماد والى به رعيّت بهتر از نيكوكارى به مردم و ... نمی باشد.

علاوه بر این می توان گفت که عمل نیک انسان مرحله اعلای شکر و سپاس گذاری نعمات الهی می باشد[7] و خداوند متعال خود فرموده است که : «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ [8]»اگر شكرگزارى كنيد، حتما (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود ، برخی از علما در تفسیر این آیه فرموده اند :که هم همان نعمت را زیاد می فرماید و هم نعمات جدید به انسان می دهد ، بنابراین یکی از آثار این شکر گزاری می تواند افزونی حرمت ، حیثیت و آبرو در بین مردم باشد .

انشاالله خداوند متعال توفیق احسان و شکرگزاری بر همه ما عنایت فرماید .

 

برای مطالعات بیشتر مراجعه کنید به :

1-  ترجمه تفسیر المیزان ، ج14، ص 158

2-  خیر و برکت از نگاه قرآن و حدیث ، محمد محمدی ری شهری ، انتشارات دارالحدیث ، سال 1382

3- تفسير نمونه، ج‏10، ص: 278



[1] - سوره مریم ، آیه 96

[2] - فرهنگ ابجدی عربی – فارسی ، ص 980

[3] - تفسیر قمی ، ج2 ، ص 57

[4] - تفسیر جوامع الجامع ، ج2 ، ص411

[5] - ترجمه تفسیر المیزان ، ج14 ، ص158

[6] - نهج البلاغه ، نامه 53 (ترجمه مرحوم محمد دشتی)

[7] - مراحل اخلاق درقرآن ، آية الله جوادي آملي ، ج 11، ص 309

[8] - سوره ابراهیم ، آیه 7



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , اخلاق و تربیت , ,
:: برچسب‌ها: آبرو , جلب آبرو , احسان و آبرو , نیکوکاری , شکر , اعتبار ,
تاریخ : 12 / 10 / 1394
بازدید : 1147
نویسنده : رسول

آل سعود شيخ نمر را به شهادت رساند +زندگي‌نامه و تصاوير

شيخ نمر النمر؛ آيت الله رزمنده

شيخ "نمر باقر النمر" ‌روحاني شيعي برجسته عربستاني، در سال 1379 هجري قمري مصادف با 1968 ميلادي، در شهر "العواميه" در استان القطيف در شرق عربستان در خانواده‌‌اي اهل علم و دين، به دنيا آمد که از آن علمايي چون "آيت‌الله شيخ محمد بن ناصر آل نمر" (قدس سره) و خطباي حسيني چون جدش حاج "علي بن ناصر آل نمر" سر بر آورده بودند.


تحصيلات مقدماتي و هجرت براي تحصيل علوم ديني
تحصيلات مقدماتي خود را در همان شهر العواميه به پايان رساند و در سال 1400 هجري قمري مصادف با 1989 ميلادي، براي آشنايي نزديک‌تر با انقلاب اسلامي ايران و تحصيلات حوزوي ابتدا به ايران مهاجرت کرد تا در تهران در حوزه علميه حضرت قائم(عج) حضور پيدا کند که در همان سال توسط آيت‌الله سيد محمدتقي مدرسي در تهران تأسيس شده بود.



شيخ نمر پس از 10 سال تحصيل در حوزه علميه حضرت قائم(عج)، عازم سوريه شد و در حوزه علميه حضرت زينب(ع) براي ادامه تحصيلات حوزوي و علوم ديني نام نوشت و در حضور اساتيد اين حوزه به تحصيل پرداخت.

وي دوره کتاب‌هاي اصولي از جمله "اصول" المظفر، "رسائل" شيخ انصاري و "كفاية" آخوند خراساني را گذراند و در علم فقه نيز "اللمعة الدمشقية" نوشته شهيد اول، "جامع المدارك" خوانساري، "مكاسب" شيخ انصاري و "مستمسك العروة الوثقى" سيد حكيم و ديگر کتاب‌هاي فقهي را مطالعه کرد.

وي در طول مدت تحصيل علوم حوزوي خود در تهران و سوريه در محضر اساتيدي حضور يافت، از جمله:
- بحث خارج نزد آيت الله سيد محمدتقي مدرسي در تهران
- بحث خارج نزد آيت الله سيد عباس مدرسي در سوريه
- بحث خارج نزد آيت الله خاقاني در سوريه
- دروس عالية نزد علامة شيخ صاحب الصادق در تهران
- درس "لمعة" نزد علامة شيخ وحيد افغاني

همچنين اخلاق را نزد آيت‌الله شيرازي در شهر مقدس قم فراگرفت و به اين ترتيب به درجات بسيار بالايي در اجتهاد است دست يافت و اجازه تدريس در مراکز علوم ديني و مذهبي را پيدا کرد.

وي از جمله معروف‌ترين و شايسته‌ترين مدرسان علوم مذهبي و ديني در حوزه‌هاي علميه به شمار مي‌آيد که حتي در حوزه‌هاي علميه ايران و سوريه به تدريس کتاب‌هايي همچون كتاب "اللمعة الدمشقية" و كتاب "جامع المدارك" و "مستمسك عروة الوثقى" و "الحلقات" شهيد سيد محمدباقر صدر پرداخته بود.

شيخ نمر سال‌ها اداره حوزه علميه حضرت قائم(عج) در تهران و سوريه را برعهده داشت و تلاش بسياري براي توسعه و پيشرفت اين مراکز انجام داد.


پس از بازگشت به عربستان مرکز مذهبي "الإمام القائم(عج)" را نيز در العواميه تأسيس کرد که در واقع سنگ‌بناي "مرکز اسلامي" در سال 1422 هجري قمري مصادف با 2011 ميلادي بود.



خصوصيات اخلاقي آيت‌الله
از جمله خصوصيات اخلاقي وي را بايد بلندمنشي و وسواس او در مراعات و حفظ اصول و مبادي و ارزش‌هاي ديني ملاحظه کرد که بازتاب آن به‌خوبي در خط مشي فکري و جهادي‌اش آشکار بود.
 


آيت‌الله نمر النمر، تسلط شگرفي بر روند تحولات جاري منطقه‌اي دارد


همچنين شيخ، از ديدي باز و آگاه نسبت به حوادث جاري پيرامون خود چه در عربستان و چه در منطقه برخوردار بود و همين موجب شده تا داراي ديد تحليلي دقيقي از جريان امور در عرصه‌هاي اجتماعي و سياسي باشد که يکي از دلايل آن بنا به گفته وي ارتباط عميق وي با قرآن و اهل بيت عليهم‌السلام است که همواره روشنگر راه وي در زندگي بوده‌اند.



فعاليت‌هاي سياسي و بازداشت‌ها توسط رژيم سعودي
رژيم عربستان سعودي در حالي شيخ نمر باقر النمر را در سال 2012 بازداشت کرد که پيش از اين نيز دو بار و طي سال‌هاي 2006 و 2008 ميلادي، شيخ را بازداشت کرده بود.

نخستين بازداشت شيخ نمر به مي 2006 ميلادي بازمي‌گردد، هنگامي که شيخ به محض بازگشت از سفر کوتاه‌مدتش به بحرين و بازگشت به عربستان، به دليل مشارکت در همايشي بين‌المللي قرآن کريم از سوي نيروهاي امنيتي رژيم سعودي بازداشت شد.

اتهام شيخ اين بود که در اين همايش، در عريضه‌‌اي، از رژيم سعودي خواسته بود به "قبرستان بقيع" رسيدگي کرده، مذهب "تشيع" را به رسميت شناخته و شيوه‌‌هاي آموزشي و درسي کنوني حاکم بر عربستان را تغيير داده يا لغو کند؛ همين.

اما بازداشت مجدد شيخ نمر، به 23 آگوست 2008 ميلادي بازمي‌‌گردد که در شهر "القطيف" به دست نيروهاي امنيتي رژيم سعودي بازداشت شد. اين بار اتهام شيخ براي بازداشت بنابر ادعاي رژيم سعودي درخواست از شيعيان مناطق شرقي عربستان براي آماده‌شدن به منظور دفاع از خود و جامعه خويش بود که رژيم ادعا مي‌‌کرد، اين سخنان نمر به معني تحريک شيعيان عربستاني براي جدايي از حکومت مرکزي بود.

رژيم سعودي از بيم قيام مردمي و خشم و غضب شيعيان مناطق شرقي عربستان شيخ نمر را 24 ساعت پس از بازداشت آزاد کرد.



اقامه نماز جمعه در العواميه از برنامه‌هاي هر هفته آيت‌الله نمر النمر است


اين روحاني برجسته عربستاني يک بار ديگر در مارس 2009 ميلادي در معرض بازداشت قرار گرفت.

آل سعود شيخ نمر را به شهادت رساند +زندگي‌نامه و تصاوير
 

ديدگاه هاي نمر در قبال آل‌سعود

شيخ نمر همواره در خطابه‌‌هايش رژيم سعودي را به اعمال "سياست‌‌هاي تبعيض‌آميز طايفه‌اي سازمان‌يافته و منظم به‌ويژه در مناطق شرقي عربستان و به‌خصوص در دو منطقه "الاحساء" و "القطيف" متهم مي‌کرد که حدود يک قرن است، بر اين مناطق حاکميت دارد.

وي همواره و بارها تأکيد داشته که از گفتن کلام حق، بيم و واهمه‌اي ندارد حتي اگر در اين راه بازداشت شده، وارد زندان شود و تحت شديدترين شکنجه‌ها و آزارها و اذيت ها تا سرحد شهادت قرار گيرد.

شيخ نمر توهين به کرامت شهروندان عربستاني به‌ويژه شهروندان شيعي عربستان که از ديد رژيم سعودي شهروندان درجه دو اين کشور به شمار مي‌آيند و فاقد هرگونه حق و حقوق شهروندي هستند، رد و تأکيد مي‌کند که از کرامت و حقوق شهروندان شيعي عربستاني حمايت خواهد کرد.

وي بارها در اين ارتباط تأکيد کرده است که در خط اول رويارويي با ظلم و جور رژيم سعودي قرار مي‌گيرد چون اعتقاد دارد بدون مبارزه و تلاش نمي‌‌توان به حقوق مورد نظر خود دست يافت و عدالتي در کشور برقرار نخواهد شد و شهروندان نمي‌توانند آزاد زندگي کنند.

شيخ نمر در اين‌باره در سخنان خود با استناد به خطبه "جهاد" اميرالمؤمنين علي(ع) تأکيد دارد که به عدالت جز از طريق جهاد دست نخواهيم يافت و حق جز با از خود گذشتگي و جهاد و شجاعت به دست نخواهد آمد.

وي در خطبه‌هاي نماز جمعه خود نيز بارها گفته است که شيعيان عربستان، ديگر در برابر توهين‌ها و تعدي‌ها و تجاوزات آل‌سعود سکوت نخواهند کرد و در اين باره خطاب به آل‌سعود گفت که "ما ساکت نمي‌مانيم که هر آنچه بخواهيد بر سر ما بياوريد؛ هر آنچه بخواهيد انجام دهيد و کرامت و شخصيت ما را که با ارزش ترين چيز در زندگي ماست، زير پا بگذاريد".


شيخ نمر همچنين از مطبوعات و رسانه‌هاي سعودي به دليل وابستگي و تبعيت آنها از رژيم سعودي و تبديل‌شدن آنها به بوق تبليغاتي آل‌سعود به‌شدت انتقاد مي‌کند.

وي تصريح مي‌کند که مفتي‌هاي وهابي، ساخته و پرداخته آل‌سعود هستند. به گفته شيخ نمر، آل سعود به مفتي‌هاي وهابي پول مي‌دهند تا با دامن‌زدن به اختلافات طايفه‌اي و مذهبي و ايجاد اختلاف بين شيعيان و اهل سنت، آنها را به خود مشغول کنند و با ايجاد تفرقه مذهبي و طايفه‌اي و قبيله‌اي به حاکميت خود بر عربستان و غارت و چپاول ثروت‌هاي آن ادامه دهند.

شيخ نمر النمر در يکي از خطبه‌هايش به خاطر مواضع و ديدگاه‌هاي تندش در قبال رژيم سعودي گفت که "مي‌دانم فردا براي بازداشت من به سراغ خواهيد آمد. خوش مي‌آييد! اين منطق و راه و روش شماست: "بازداشت" و "شکنجه" و "کشتار"؛ ما از قتل و کشتار نمي‌هراسيم. ما از هيچ چيز نمي‌ترسيم."

وي در قبال سرکوبگري هاي رژيم سعودي و مخالفت اين رژيم با برگزاري تظاهرات‌ مسالمت‌آميز و تجمع‌هاي اعتراض‌آميز تأکيد مي‌کرد که "همواره به دنبال راه‌هاي ديگري براي ادامه اعتراضات خود و احقاق حقوق‌مان خواهيم بود و تظاهرات، يکي از اين راهکارهاست".

اين روحاني عربستاني را بايد از جمله دشمنان سرسخت "نايف بن عبدالعزيز" ولي‌عهد سابق رژيم سعودي برشمرد. شيخ نمر، همواره انتقادات شديدي را به وي وارد مي‌کرد.

وي در يکي از خطابه‌هايش شاهزاده نايف بن عبدالعزيز را به علت شدت خشونت و قساوت و ظلمش عليه مردم عربستان به طور اعم و شيعيان به طور اخص، طاغوت و ستمگري خواند که در قبرش شکنجه خواهد شد و آتش او را خواهد سوزاند و کرم‌ها او را خواهند خورد. او در همين خطبه تأکيد کرد که از مرگ نايف خوشحال خواهد شد.

وي همواره در خطبه‌هاي نمازجمعه و خطابه هايش نه تنها از آل سعود انتقاد مي‌کند بلکه از منتقدان سرسخت برخي از رژيم‌هاي عربي حوزه خليج فارس از جمله آل خليفه بوده است.


گلوله هاي برجامانده از عمليات تروريستي  عليه آيت الله نمر النمر



خون ريخته شده شيخ انقلابي بر زمين پس از ترور


پيکر خون آلود آيت الله پس از ترور
 

روحش شاد و یادش گرامی باد.



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , فرهنگ , ,
تاریخ : 12 / 10 / 1394
بازدید : 784
نویسنده : رسول

سايت آيت الله شيخ نمر باقر النمر، نوشت: "پس از سال ها بازداشت ظالمانه و محاکمه هاي صوري، دادگاه هاي سعودي، حکم اعدامِ شيخ را صادر کردند چرا که او خواهان احقاق حق در عربستان بود."

بر پايه اين گزارش، شيخ نمر، پس از شنيدن اين حکم، نامه اي به مادرش نوشت، و ضمن سپاسگزاري از خداوند، تاکيد کرده بود که تسليم خواست خداست.

متنِ نامۀ شيخِ شهيد از اين قرار است:

"ام جعفر، مادرِ صبورم،
 
خدا را در همه حال سپاس مي گويم. خدا به خاطر هر آن چه برايمان نوشته است، شکر کن. آن چه خدا براي ما مقدر مي دارد، از آن چه ما براي خود مي خواهيم بهتر است؛ و آن چه او براي ما بر مي گزيند، از آن چه ما براي خود اختيار مي کنيم بهتر است. ما چيزي براي خودمان مي خواهيم و خدا چيزي ديگر براي ما مي خواهد، اما انتخابي که خداوند براي ما مي کند، پسنديده تر است. ما وقتي چيزي را مي خواهيم مي گوييم خدايا، آن چه نزد تو بهتر است را برايمان مقدر کن.

همه امور و خلايق، در قبضۀ خداي تبارک و تعالي هستند و هيچ کس نمي تواند بدون خواست خدا، قدم از قدم بردارد، هيچ چيزي از چشم خدا پنهان نمي ماند و هيچ کاري از حيطه ارادۀ خدا خارج نيست، بنابراين مادر، همين کفايت مي کند. تا وقتي که همه امور، از چشم خدا پنهان نمي ماند و هيچ کاري از حيطه ارادۀ او خارج نيست، همين مساله، ما را بس است. تو را به خدا مي سپارم و از او مي خواهم تو را نگه دارد. خداحافظِ تو و همه.

عزيزت، شيخ نمر النمر"

 

منبع :شبکه جهانی ولایت



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , فرهنگ , ,
:: برچسب‌ها: عزیزت نمر , شیخ نمر , نامه شیخ نمر به مادرش , آخرین نامه شیخ نمر , روحانی مبارز عربستانی ,
تاریخ : 12 / 10 / 1394
بازدید : 1630
نویسنده : رسول

1- عفت و پاکدامنی

 ثَلَاثَةٌ لَيْسَ لَهُمْ حُرْمَةٌ ... وَ الْفَاسِقُ الْمُعْلِنُ بِالْفِسْق

سه گروه هستند که آبرو ندارند ... و یکی فاسقی که آشکارا فسق کند .

 

عاملی دومی که به برای جلب آبرو و اعتبار در قرآن دین مقدس اسلام عنوان شده است «پاکدامنی» و عفت می باشد .

انسان عفیف و پاک دامن به جهت اینکه سعی میکند خود را از گناه یا حتی مواضع اتهام دور کند و همیشه خداوند متعال را ناظر بر اعمال آشکار و پنهانی خود می داند ؛ کمتر مبتلا به آلودگی گناه می شود و این سبب ایجاد حرمت و آبرو برای او می گردد.

و برعکس کسی که حیا و عفت ندارد ؛ در ملأ عام و به صورتی علنی گناه انجام می دهد و همین باعث از بین رفتن آبرو و اعتبار او می شود ؛ امام باقر(علیه السلام) می فرماید : « ثَلَاثَةٌ لَيْسَ لَهُمْ حُرْمَةٌ ... وَ الْفَاسِقُ الْمُعْلِنُ بِالْفِسْق[1]» سه گروه هستند که آبرو ندارند ...و یکی فاسقی که آشکارا فسق کند .

خداوند متعال محافظ آبروی انسان پاک دامن:

خداوند متعال در قرآن کریم ، حضرت مریم را به عنوان زنی پاک دامن و عفیف و الگویی برای زنان دیگر معرفی می نماید و می فرماید : وقتی حضرت مریم همراه نوزاد خود حضرت عیسی (علیه السلام) نزد قوم خود آمد[2] او را مورد سرزنش قرار دادند که چگونه چنین عمل زشتی انجام دادی در حالی که پدر و مادر تو آدمهای فاسقی نبودند [3]؛ بعد خداوند متعال به خاطر حفظ آبروی حضرت مریم که بانوی پاک دامنی بود ، حضرت عیسی (علیه السلام) را به سخن اورد [4].

و همچنین حضرت یوسف (علیه السلام)را الگوی پاکدامنی و عفت برای مردان معرفی نموده و می فرماید : وقتی که زلیخا قصد کرد که عمل شنیع با آن حضرت انجام دهد [5]؛ خداوند متعال با نشان دادن برهان خود برای حضرت ، ایشان را از این کار باز داشت [6].

این جریان نشان می دهد که خداوند متعال ، خود از آبروی انسان عفیف و پاک دامن محافظت می کند .

علاوه بر آیات و روایات ، تجربه نیز نشان می دهد که انسان پاک دامن و عفیف در جامعه از ارزش و اعتبار ویژه ای برخوردار است .

 

برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید به :

1-    ترجمه تفسیر المیزان ، ج 11، ص 160 ، ذیل تفسیر آیه 23 ، سوره یوسف .

2-    http://www.wikifeqh.ir (آبرومندی)



[1] - تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة ،ج‏12 ، ص 289 .

[2] - سوره مریم ، آیه 27

[3] - سوره مریم ، آیه 28

[4] - سوره مریم ، آیه 29

[5] - سوره یوسف ، آیه 23

[6] - سوره یوسف ، آیه 24



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , اخلاق و تربیت , ,
:: برچسب‌ها: عفت , پاکدامنی , عزت , اعتبار , عفت و اعتبار , عفت و ارزش , عفت و آبرو ,
تاریخ : 11 / 10 / 1394
بازدید : 1645
نویسنده : رسول

عوامل جلب و کسب آبرو و اعتبار

إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا

 در حقيقت كسانى كه ايمان آورده و عمل نيك كنند خداوند تعالى محبت آنها را در قلوب (ديگران) قرار مى‏دهد خداوند تعالى و مؤمنين آنها را دوست مى‏دارند

اگر می خواهید حرفتان خریدار داشته باشد ، یا فرد آبرومندی بشوید و یا ... حتما بخوانید .

از جمله چیزهایی که محور زندگی برخی انسانها را تشکیل می دهد آبرو و اعتبار است که می توان گفت ، از داشته های معنوی انسان به شمار می رود و میزان ارزش او را مشخص می سازد ، به صورتی که انسان آبرومند و با اعتبار بسیاری از کارها را با استفاده از اعتبار خود انجام می دهد .

خداوند متعال نیز در قرآن کریم بر حفظ آبرو انسانهای مختلف (با شأنیت ها و موقعیت های متفاوت) تأکید نموده[1] تا جایی که حتی بر حفظ آبروی زن فاحشه (با دستور دادن به ثبوت زنا با 4 شاهد) عنایت می کند [2].

حال که مختصری به اهمیت آبرو در فرهنگ قرآن و جامعه اشاره کردیم مناسب است عوامل ایجاد آبرو را نیز برشماریم ، به همین منظور در طی سه نوشته این عوامل را برخواهیم شمرد انشاالله.

1-    ایمان :

اولین عاملی که موجب جلب اعتماد و آبرو دانسته شده است ایمان و عمل صالح (که نتیجه و محصول ایمان است) می باشد .

خداوند متعال می فرماید : « إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا [3]»

 در حقيقت كسانى كه ايمان آورده و عمل نيك كنند خداوند تعالى محبت آنها را در قلوب (ديگران) قرار مى‏دهد خداوند تعالى و مؤمنين آنها را دوست مى‏دارند [4].

ایمان به خداوند متعال و انجام عمل صالح بنابر دلالت آیه موجب جلب محبت و اعتبار یا به عبارتی آبروی در بین مردم می گردد .

شاید علت آن این باشد که انسانها هرچند که کارهای ناشایست انجام دهند و حتی اگر کافر باشند باز فطرت الهی آنها کاملا خاموش نمی گردد ، بنابراین چون اعمال و رفتار فرد مومن را مطابق وجدان و فطرت خود می بیند ناخود آگاه به او جلب می شود ، هر چند که فرد دشمن او باشد[5] .

 

جهت مطالعه بیشتر مراجعه کنید به :

1-    تفسیر نمونه ، ج 13، ذیل تفسیر آیه 96 ، سوره مریم (از ص 433)

2-    ترجمه تفسیر مجمع البیان فی تفسیر القرآن ، ج 15 ، ذیل تفسیر آیه 96 ،سوره مریم (از ص212)

3-    ترجمه تفسیر المیزان ، ج14 ، از ص 154الی 160.



[1] - سوره حجرات ، آیه 12 . سوره احزاب ، آیات 28 الی 30.

[2] - سوره نساء ، آیه 15

[3] - سوره مریم ، آیه 96

[4] - تفسیر آیت الله مکارم

[5] - تفسیر نمونه ،ج13 ، 433



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , اخلاق و تربیت , ,
:: برچسب‌ها: حفظ آبرو , عوامل حفظ آبرو , افزایش اعتبار , افزایش ارزش ,
تاریخ : 9 / 10 / 1394
بازدید : 2280
نویسنده : رسول

آثار هفت گانه نماز شب

كانُوا قَليلاً مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ *وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ

آنها كمى از شب را مى‏خوابيدند* و در سحرگاهان استغفار مى‏كنند.

 

نماز شب از جمله اعمالی است که آثار فراوانی در حیاط دنیوی و اخروی انسان دارد و در دین اسلام برآن تأکید و توصیه فروانی شده است .

قرآن کریم یکی از صفات پرهیزکاران را خواب قلیل و اسغفار در سحرگاه معرفی می نماید : «كانُوا قَليلاً مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ *وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ[1]» آنها كمى از شب را مى‏خوابيدند* و در سحرگاهان استغفار مى‏كنند.

سحر : قاموس قرآن در معنای سحر به نقل از طبری می نویسد : «سحر وقت قبل از طلوع فجر است اصل آن بمعنى خفاء است كه شخص در آن وقت در تاريكى مخفى است به ريه نيز سحر گويند كه محلش مخفى است[2]».

تفسر نمونه در وجه دلالت این آیه بر نماز شب می نویسد: «بسيارى معتقدند كه منظور از استغفار در اينجا همان" نماز شب" است، از اين جهت كه" قنوت نماز وتر" مشتمل بر استغفار است[3]».

احادیث فراوانی نیز در تأثیر نماز شب در زندگی بشری وارد شده است که تنها یک مورد از آنها که از امام صادق (علیه السلام) وارد شده است ذکر می کنیم .

امام (علیه السلام ) می فرمایند :«صَلَاةُ اللَّيْلِ تُحَسِّنُ الْوَجْهَ وَ تُحَسِّنُ الْخُلُقَ وَ تُطَيِّبُ الرِّيحَ وَ تُدِرُّ الرِّزْقَ وَ تَقْضِي الدَّيْنَ وَ تَذْهَبُ بِالْهَمِّ وَ تَجْلُو الْبَصَر[4]»

نماز شب:

1-    چهره را نیکو و زیبا می گرداند .

2-    اخلاق را زیبا می کند .

3-    انسان را خوشبو می کند .

4-    روزی را مقدر می سازد.

5-    باعث ادای قرض می شود.

6-     غم و غصه را از بین می برد .

7-    چشم را روشنی می بخشد .



[1] - سوره ذاریات ، آیات 17و18 .

[2] - قاموس قرآن ، ج3 ، ص240

[3] - تفسیر نمونه ، ج 22، ص 322.

[4] - ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص: 42.



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , فرهنگ , اخلاق و تربیت , ,
:: برچسب‌ها: آثار نماز شب , آثار نقدی نماز شب , آثار هفت گانه نماز شب , صفت پرهیزکاران , خوشبو کردن انسان , نیکو کردن خلق ,
تاریخ : 5 / 10 / 1394
بازدید : 2106
نویسنده : رسول

عیب پوشی زن و شوهر:

هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ

آنها لباس شما هستند و شما لباس آنها

عقل و شرع قبول می کند که تمام انسانها بجز عده ی مشخصی (که معصوم هستند) ممکن الخطا می باشند و صدور خطا از آنها غیر ممکن و یا محال نیست ؛ البته برخی بیشتر دچار خطا می شوند و برخی کمتر ، و این اشتباهات معمولا در تعاملات اجتماعی خود را بروز می دهد .

خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی ، بیشترین تعاملات را میان افراد زیر مجموعه خود موجب می گردد و طبیعی است که به مرور زمان و بیشتر شدن تعاملات ، میزان عیب و خطاهایی که بروز می کند نیز زیاد می شود ، به همین دلیل اعضای خانواده بویژه زن و شوهر ، بیشتر به اسرار نهان هم آگاهند ، که آشکار شدن آنها باعث آبروریزی و بروز مشکلات اجتماعی می گردد.

بنابراین راز داری و عیب پوشی در میان افراد جامعه دارای اهمیت می باشد و در میان زن و شوهر اهمیت فوق العاده ای می یابد .

خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید : «...هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ...[1]» آنها لباس شما هستند و شما لباس آنها .

همانطور که می دانید ، وظیفه اصلی لباس پوشاندن عیبها و زینت دادن فرد است ، از این آیه استفاده می شود که زن و شوهر نیز باید مانند لباس عیبهای یکدیگر را بپوشانند و اخلاق نیکوی یکدیگر را در میان دیگر افراد بازگو نمایند ، یا به عبارتی همدیگر را زینت دهند .

در احادیث ائمه (علیهم السلام) نیز بر عیب پوشی با الفاظ مختلف (گاهی با برشمردن پاداش، گاهی با برشمردن آثار و ...) تأکید شده است.

پیامبر گرامی اسلامی (صل الله علیه آله وسلم) می فرماید : «لا يستر عبد عبدا فى الدّنيا إلّا ستره اللّه يوم القيامة[2]» هيچ بنده‏اى [عيب‏] بنده‏اى [ديگر] را پوشيده نمى‏دارد مگر آنكه خداوند به روز قيامت [عيب‏] او را پوشيده مى‏دارد.

و روایات دیگر که برای رعایت اختصار از آوردن انها صرف نظر می کنیم .



[1] - سوره بقره ، آیه 187

[2] - پيام پيامبر، متن‏ عربى، ص: 590



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , خانواده , ,
:: برچسب‌ها: عیب پوشی , زن و شوهر لباس هم , عیب پوشی زن و شوهر , راز نگه دار ,
تاریخ : 4 / 10 / 1394
بازدید : 1361
نویسنده : رسول

آثار تکدی گری :

از جمله تاثیراتی که در احادیث ائمه (علیهم السلام) برای تکدی گری و سوال از مردم بر شمرده شده است ، سه مورد می باشد که به اختصار به آنها اشاره می کنیم .

1- فقر:

پیامبر گرامی اسلام می فرماید : «وَ لَا فَتَحَ رَجُلٌ بَابَ مَسْأَلَةٍ إِلَّا فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْهِ بَابَ فَقْرٍ[1]» هیچ مردی در گدایی را به روی خود نمی گشاید ، مگر اینکه خدا در تنگدستی را بر رویش می گشاید [2].

همانطور که می بینید این حدیث ، مطلق گدایی و تکدی گری را می گوید و مقید به گدایی در حالت بی نیازی نشده است .

احادیث دیگری نیز وجود دارد که بی نیاز بودن فرد تکدی کننده را مورد توجه قرار داده است ؛ امام زین العابدین (علیه السلام ) می فرمایند : «ضَمِنْتُ عَلَى رَبِّي أَنَّهُ لَا يَسْأَلُ أَحَدٌ مِنْ غَيْرِ حَاجَةٍ إِلَّا اضْطَرَّتْهُ الْمَسْأَلَةُ يَوْماً إِلَى أَنْ يَسْأَلَ مِنْ حَاجَةٍ[3]» از جانب خدایم تضمین می کنم که هر کس از دیگری بدون نیاز سوال (گدایی) کند ، روزی ، نیاز ، او را به سوال وا می دارد.

2- حقارت و ذلت:

یکی دیگر از تاثیراتی که در روایات ائمه (علیهم السلام) آمده است حقارت و ذلت می باشد ؛ حضرت علی (علیه السلام) :«الْمَسْأَلَةُ طَوْقُ الْمَذَلَّةِ تَسْلُبُ الْعَزِيزَ عِزَّهُ وَ الْحَسِيبَ حَسَبَهُ [4]» گدائى طوق ذلّتى است كه عزّت را از عزيزان و شرافت خانوادگى را از شريفان سلب ميكند.

3- طولانی شدن حسابرسی قیامت:

تاثیر سومی هم که می توان از احادیث برداشت نمود تاثیر اخروی گدایی و تکدی گری می باشد .

امام صادق (علیه السلام) می فرماید : «إِيَّاكُمْ وَ سُؤَالَ النَّاسِ فَإِنَّهُ ذُلُّ الدُّنْيَا وَ فَقْرٌ تَتَعَجَّلُونَهُ وَ حِسَابٌ طَوِيلٌ يَوْمَ الْقِيَامَة [5]» از سوال از مردم بپرهیزید ، چرا که آن ، در دنیا مایه ذلت و فقری است که به سوی آن می شتابید و در قیامت حسابی طولانی دارد .



[1] - مجموعة ورام(تنبيه الخواطر)، ج‏1، ص: 126

[2] - مفاتیح الحیاط ، بخش سوم ، ص 556 .

[3] - اصول کافی ، ج4، ص 19 .

[4] - تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص: 361.

[5] - من لا يحضره الفقيه، ج‏2، ص: 70

 



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , اخلاق و تربیت , ,
:: برچسب‌ها: تاثیرات تکدی گری , گدایی , تکدی گری , آثار تکدی گری , فقر و تکدی گری , حقارت و تکدی گری , طولانی شدن حسابرسی قیامت ,
تاریخ : 3 / 10 / 1394
بازدید : 1258
نویسنده : رسول

تکدی گری و دین اسلام

 لِلْفُقَراءِ الَّذينَ أُحْصِرُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ لا يَسْتَطيعُونَ ضَرْباً فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسيماهُمْ لا يَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً

 نيازمندانى كه در راه خدا، در تنگنا قرار گرفته‏اند و نمى‏توانند مسافرتى كنند و از شدّت خويشتن‏دارى، افراد ناآگاه آنها را بى‏نياز مى‏پندارند امّا آنها را از چهره ‏هايشان مى‏ شناسى و هرگز با اصرار چيزى از مردم نمى‏خواهند.

 

یکی از معضلات اجتماعی که متاسفانه در عصر ما بسیار گسترش یافته و رشد روز افزونی نیز به خود گرفته ،  مساله «گدایی یا تکدی گری» می باشد .

تکدی گری علاوه بر ایجاد مشکلات اجتماعی (اعم از رونق گرفتن بازار فروش بچه ها و محرومیت بخشی از جامعه از تحصیل و ...)، می تواند آثار مخرب اقتصادی و حتی دینی نیز داشته باشد .

متاسفانه براثر برخی کوته اندیشی ها ، برخی ها خیال می کنند که دین اسلام با حکم به انفاق و تشویق برای آن موجب گسترش تکدی گری گردیده است ، در حالی که این فکر باطل و نشأت گرفته از ذهن نا آگاه بر آیات و روایات می باشد .

بنابه فرموده آموزه های دینی ، تکدی گری و درخواست کمک از مردم بدون نیاز ، از گناهان بزرگ است[1] که در دین مبین اسلام از آن نهی شده است و روایات بسیاری در نکوهش آن وارد شده است .

پیامبر گرامی اسلام (صل الله علیه و آله) می فرمایند : إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْحَيِيَّ الْمُتَعَفِّفَ وَ يُبْغِضُ الْبَذِيَّ السَّائِلَ الْمُلْحِفَ [2].

 همچنین امام محمد باقر (علیه السلام) از پیامبر (صلوات الله علیه و آله) نقل می فرمایند : « لَا تَحِلُّ الصَّدَقَةُ لِغَنِيٍّ وَ لَا لِذِي مِرَّةٍ سَوِيٍّ وَ لَا لِمُحْتَرِفٍ وَ لَا لِقَوِيٍّ [3]»براى ثروتمند و شخصى كه اندامى استوار و توانا و بى‏عيب و درد دارد، و آدمى كه پيشه‏اى دارد، و فرد نيرومند گرفتن صدقه حلال نيست.

در سوره بقره آمده است: «لِلْفُقَراءِ الَّذينَ أُحْصِرُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ لا يَسْتَطيعُونَ ضَرْباً فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسيماهُمْ لا يَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَليمٌ[4]»

(انفاقِ شما، مخصوصاً بايد) براى نيازمندانى باشد كه در راه خدا، در تنگنا قرار گرفته‏اند (و توجّه به آيين خدا، آنها را از وطنهاى خويش آواره ساخته و شركت در ميدانِ جهاد، به آنها اجازه نمى‏دهد تا براى تأمين هزينه زندگى، دست به كسب و تجارتى بزنند) نمى‏توانند مسافرتى كنند (و سرمايه‏اى به دست آورند) و از شدّت خويشتن‏دارى، افراد ناآگاه آنها را بى‏نياز مى‏پندارند امّا آنها را از چهره‏هايشان مى‏شناسى و هرگز با اصرار چيزى از مردم نمى‏خواهند. (اين است مشخّصات آنها!) و هر چيز خوبى در راه خدا انفاق كنيد، خداوند از آن آگاه است.

این آیه علاوه بر نشان دادن بهترین نوع انفاق ، قبح تکدی گری و دست دراز کردن جلوی مردم را می رساند.

در تفسیر نمونه می خوانیم که : «اگر قرآن مى‏گويد:" آنها با اصرار سؤال نمى‏كنند" مفهومش اين نيست كه بدون اصرار سؤال مى‏كنند»بلکه آنها اصلا درخواست نمی کنند[5].

بنابراین از آیه و روایاتی که نقل شد می توان نتیجه گرفت که ، دین اسلام با دقت نظر تمام همراه بیان فضیلت انفاق و توصیه بر آن ، با تکدیگری و گدایی سخت مخالف و مقابله می فرماید.

به خاطر رعایت  اختصار مطالب ، عوامل تکدی گری و آثار آن در نوشته های بعد (انشاالله) خدمت دوستان بیان خواهد شد .



[1] - تفسیر نمونه ، ج2 ، ص358

[2] - بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏68، ص: 270

[3] - معانی الاخبار ، ص 262

[4] - سوره بقره ، 273

[5] - تفسیر نمونه ، ج2 ، ص358



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , اخلاق و تربیت , ,
:: برچسب‌ها: حکم تکدی گری , تکدی گری در اسلام , دین اسلام مخالف تکدی گری , تکدی گری , گدایی ,
تاریخ : 2 / 10 / 1394
بازدید : 1314
نویسنده : رسول

انتقاد پذیری در قرآن

فَبَشِّرْ عِبادِ * الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ

پس بندگان مرا بشارت ده! همان كسانى كه سخنان را مى‏شنوند و از نيكوترين آنها پيروى مى‏كنند آنان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده، و آنها خردمندانند.

 

یکی از فضایل اخلاقی که در قرآن و احادیث ائمه (علیهم السلام) برآن تاکید گردیده و آثار فراوانی برای آن ذکر شده است ، انتقاد پذیری یا پذیرش قول حق می باشد .

 به عنوان نمونه قرآن حکیم انتقاد پذیری را به عنوان یکی از نشانه های انسان های خردمند شمرده و می فر ماید : «...فَبَشِّرْ عِبادِ * الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ [1]» پس بندگان مرا بشارت ده! * همان كسانى كه سخنان را مى‏شنوند و از نيكوترين آنها پيروى مى‏كنند آنان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده، و آنها خردمندانند.

در مقابل آن (، برخلاف تصور و گفته برخی افراد که انتقاد پذیری را یکی از نشانه های عدم ثبات شخصیتی افراد و ضعف اعتماد به نفس می دانند) عدم پذیرش انتقاد را یکی از صفات کفار («وَ إِذا ذُكِّرُوا لا يَذْكُرُونَ [2]» و هنگامى كه به آنان تذكّر داده شود، هرگز متذكّر نمى‏شوند! ) و افراد غافل («وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ[3]»و گوشهايى كه با آن نمى‏شنوند آنها همچون چهارپايانند بلكه گمراهتر! اينان همان غافلانند (چرا كه با داشتن همه‏گونه امكانات هدايت، باز هم گمراهند)!) می شمارد .

علاوه بر آیات در احادیث نیز بر انتقاد پذیر بودن تاکید بسیاری شده است ، امام موسی کاظم (علیه السلام) می فرمایند : «وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الْإِخْوَانِ وَ الثِّقَاتِ الَّذِينَ يُعَرِّفُونَكُمْ عُيُوبَكُمْ وَ يُخْلِصُونَ لَكُمْ فِي الْبَاطِ[4]»  و يك قسمت براى معاشرت با برادران و دوستان مورد اعتمادى كه عيبهاى شما را گوشزد شما ميكنند و در باطن به شما علاقه دارند.

امام (علیه السلام) بر شیعیان خود توصیه می فرمایند که ، وقت خود را چهار قسمت کنند و یک قسمت را برای معاشرت با دوستانی که از آنها انتقاد می کنند ، صرف نمایند و این نشان دهنده اهمیت انتقاد پذیری و قابل توجه بودن آثار مترتبه برآن می باشد.

از دوستان عزیز تقاضا دارم که انتقادات و پیشنهادات خود را در زیر مطلب بنویسند ، حتما می خونم و به دیده منت می پذیرم .



[1]- سوره زمر ، آیه 17و18

[2] - سوره صافات ، آیه 13

[3] - سوره اعراف ، آیه 179

[4] - بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏75، ص: 321



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , اخلاق و تربیت , ,
:: برچسب‌ها: انتقاد پذیری در قرآن , قرآن و انتقاد پذیری , انتقاد درقرآن ,
تاریخ : 1 / 10 / 1394
بازدید : 458
نویسنده : رسول

ارزش تبلیغ در دین اسلام :

خداوند متعال در قرآن کریم گفتاری را که انسان ها را دعوت به سوی خداوند متعال و حق می کند بهترین گفتار معرفی کرده و می فرمایند : « وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّني‏ مِنَ الْمُسْلِمينَ ؛ چه كسى خوش گفتارتر است از آن كس كه دعوت به سوى خدا مى‏كند و عمل صالح انجام مى‏دهد و مى‏گويد: «من از مسلمانانم»»(فصلت ، 33)

در تفسیر نمونه در تفسیر این آیه می خوانیم : گرچه آيه به‌صورت استفهام است، ولى پيدا است كه استفهام انكارى است، يعنى هيچكس سخنش از داعيان به سوى اللَّه و مناديان توحيد بهتر نيست، همان مناديانى كه با عمل صالح خويش دعوت زبانى خود را تاكيد و تثبيت مى‏كنند، و با اعتقاد به اسلام و تسليم در برابر حق بر عمل صالح خويش صحه مى‏گذارند.

اين آيه با صراحت، بهترين گويندگان را كسانى معرفى كرده كه داراى اين سه وصفند: دعوت به اللَّه، عمل صالح، و تسليم در برابر حق.

« در حقيقت چنين كسانى علاوه بر سه ركن معروف ايمان، اقرار به لسان، عمل به اركان، و ايمان به جنان (قلب) بر ركن چهارمى نيز چنگ زده‏اند و آن تبليغ و نشر آئين حق و اقامه دليل بر مبانى دين و زدودن آثار شك و ترديد از قلوب بندگان خدا است. اين مناديان با اين چهار وصف بهترين مناديان جهانند».(مکارم شیرازی ، 1374 ش،20 ، 278)

به نظر می رسد که این تعبیرات بهترین تعبیر برای روشنتر شدن بیشتر مفهوم این آیه می‌باشد و همچنین آیه بهترین بیان برای نشان دادن اهمیت تبلیغ همراه با عمل می‌باشد .

به درخواست دوستان سند نوشته ها ا به صورت آزمایشی در مقابلشان نوشتم در این مورد هم نظر بدین .



:: موضوعات مرتبط: اخلاق و تربیت , ,
:: برچسب‌ها: ارزش تبلیغ ,
تاریخ : 30 / 9 / 1394
بازدید : 873
نویسنده : رسول

فلسفه و هدف ازدواج از منظر اسلام

وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ

و از نشانه‏ هاى او اينكه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد، و در ميانتان مودّت و رحمت قرارداد در اين نشانه‏هايى است براى گروهى كه تفكّر مى‏كنند.

به صورت كلي فلسفه و هدف ازدواج از منظر اسلام را در سه امر می‌توان جستجو كرد: كمال، آرامش و بقاء نسل هرچند كه فوايد زيادي بر آن مترتب است كه در ادامه بحث به اختصار اشاره نموده‌ایم .

1- مسير كامل شدن:

یکی از فلسفه‌های ازدواج که می‌توان آن را از فرموده‌های ائمه به دست آورد اکمال دین است .

پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله) : «مَنْ تَزَوَّجَ أَحْرَزَ نِصْفَ دِينِهِ وَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ فَلْيَتَّقِ اللَّهَ فِي النِّصْفِ الْآخَرِ أَوِ الْبَاقِي[1]»هر گاه كسي ازدواج كند، نصف دين را كامل كرده است و براي (حفظ) نصف ديگر بايد تقواي خدا پيشه كند.

علاوه بر اکمال دین ، شخصيت انسان پس از ازدواج به يك شخصيت اجتماعي تبديل می‌شود. زيرا در پرتو ازدواج و زندگي مشترك خود را به شدّت مسئول حفظ همسر و تأمین نيازهاي زندگي و تربيت فرزندان آينده تلقي ميكند و تمام هوش و ابتكار و استعدادهاي خود را به كار می‌گیرد. بنابراين می‌توان ازدواج را ماية رشد و كمال انسان دانست. در واقع خداوند انسان را به گونهاي آفريده كه بدون جنس مخالف ناقص است و با جنس مخالف كامل می‌شود. هر كدام از دو جنس از نظر روحي و جسمي به هم وابسته‌اند و با قرار گرفتن در كنار هم يكديگر را تكميل می‌کنند.

2- آرامش:

مهم‌ترین نيازي كه بر اثر ازدواج تأمین می‌شود نياز به آرامش و احساس امنيت و آسودگي است. اين نياز كه در سرشت آدمي ريشه دارد چنان مهم است كه خداوند در بيان فلسفه ازدواج می‌فرماید :« وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ[2]» و از نشانه‏ هاى او اينكه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد، و در ميانتان مودّت و رحمت قرارداد در اين نشانه‏هايى است براى گروهى كه تفكّر مى‏كنند.

در اوايل جواني احساس تنهایی بيهودگي و نداشتن پناهگاه انسان را فرا می‌گیرد ازدواج و قرار گرفتن در كنار همسري شايسته و دلسوز اين احساس را از بين می‌برد و او را به آرامش روحي می‌رساند. اين احساس آرامش به ثبات فكري و روحي، وقار، احساس ارزشمندي و لذّت می‌انجامد.

3- بقاء نسل:

يكي از ثمرات بزرگ ازدواج، وجود فرزند و بقاي نسل آدمي است.

خداوند متعال می‌فرماید :« يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثيراً وَ نِساءً» اى مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهيزيد! همان كسى كه همه شما را از يك انسان آفريد و همسر او را (نيز) از جنس او خلق كرد و از آن دو، مردان و زنان فراوانى (در روى زمين) منتشر ساخت .

همچنین در مورد انتشار و بقای نسل می‌فرماید : «وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَنينَ وَ حَفَدَةً [3]» خداوند براى شما از جنس خودتان همسرانى قرارداد و از همسرانتان براى شما فرزندان و نوه‏هايى به وجود آورد.

 توليد و تكثير نسل را نبايد كوچك و بي اهميّت شمرد. زيرا هدف آفرينش جهان، وجود انسان و پرورش و تكامل اوست. «توليد و پرورش انسانهاي خداپرست، نيكوكار و صالح، مطلوب خداي جهان آفرين است.[4]»



[1] - اصول کافی ، ج5، ص 328

[2] - سوره روم ، آیه 21

[3] - سوره نحل ،آیه 72

[4] - مظاهري، علي اكبر، (1374) ، جوانان و انتخاب همسر، چاپ سوّم ، ناشر دفتر تبليغات اسلامي، ص134-148



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , ازدواج , ,
:: برچسب‌ها: فلسفه ازدواج , هدف از ازدواج , مسیر تکامل , بقای نسل , آرامش , استمرار نسل , ,
تاریخ : 29 / 9 / 1394
بازدید : 1121
نویسنده : رسول

اعتدال در سخاوت

«وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى‏ عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً [1]»

هرگز دستت را بر گردنت زنجير مكن، (و ترك انفاق و بخشش منما) و بيش از حدّ (نيز) دست خود را مگشاى، تا مورد سرزنش قرار گيرى و از كار فرومانى!

 دین اسلام دین اعتدال و میان روی می باشد[2] و دینی است که افراط و تفریط را حتی در امر پسندیده ای مانند سخاوت نیز مذموم می داند .

در این آیه خداوند متعال دستور به اعتدال در بخشش و انفاق داده و با تعبیری زیبا « لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى‏ عُنُقِكَ » از عدم انفاق و تفریط در انفاق نهی می کند ، یعنی مانند بخیلان نباش که گویی دستانشان را با غل و زنجیر بر گردنشان بسته اند و قادر به کمک و انفاق نیستند [3].

همچنین با تعبیر« لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ » دستور بر پرهیز از افراط و زیاده روی در انفاق می دهد [4].

بعد خداوند متعال به علت این دستور اشاره فرموده است : « فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً »

با توجه به ترتیب بیان علت دو مورد به ذهن می رسد :

1-    اینکه لف و نشر مرتب به کار رفته است ؛ یعنی « مَلُوماً » (مورد ملامت و سرزنش [5]) علت برای جزء اول آیه «و لا تجعل ...» باشد چراکه افراد بخیل دائم مورد سرزنش و نکوهش و ملامت مردم قرار می گیرند .

و «محسورا» (در اصل معنى كنار زدن لباس و برهنه ساختن قسمت زير آن است، به همين جهت" حاسر" به جنگجويى مى‏گويند كه زره در تن و كلاه‏خود بر سر نداشته باشد. به حيواناتى كه بر اثر كثرت راه رفتن خسته و وامانده مى‏شوند، كلمه" حسير" و" حاسر" اطلاق شده است، گويى تمام گوشت تن آنها يا قدرت و نيرويشان كنار مى‏رود و برهنه مى‏شوند[6]) علت برای جزء دوم آیه یعنی« لا تبسطها ...» می باشد ، چرا که به نظر می رسد اگر فرد در بخشش میانه روی و اقتصاد را رعایت نکند تمام دارایی خود را از دست می دهد و در کار خود و اهل خود در مانده می گردد [7].

2-    احتمال دوم اینکه این دو علت برای هر کدام باشد به این معنی که از بخل ورزیدن و تفریط در انفاق و یا اسراف کردن و افراط در انفاق پرهیز کن ، چراکه در این صورت مورد سرزنش واقع شده و وامانده خواهی شد[8].

 


[1] - سوره اسراء ، آیه 29

[2] - سوره بقره ، آیه 143

[3] - تفسی نمونه ، ج12، ص90

[4] - همان

[5] - العین ، ج 8، ص 343 ، ذیل ماده لوم

[6] - تفسیر نمونه ، ج12 ، ص 91

[7] - ترجمه تفسیر المیزان ، ج13، ص114

[8] - ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏14، ص: 126



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , اخلاق و تربیت , ,
:: برچسب‌ها: اعتدال در سخاوت , اعتدال در بخشش , اعتدال در انفاق , دست به گردن آویختن , گشادن دست , ,
تاریخ : 26 / 9 / 1394
بازدید : 1390
نویسنده : رسول

7 - خوب گوش دادن به طرف مقابل

الّذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه اولئک الّذین هدیهم الله و اولئک هم اولواالألباب[1]». همان كسانى كه سخنان را مى‏شنوند و از نيكوترين آنها پيروى مى‏كنند آنان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده، و آنها خردمندانند.

خداوند متعال در قرآن کریم خوب گوش دادن را یکی از صفات خردمندان و هدایت یافتگان بیان می فرماید

همچنین حضرت علی (علیه السلام) در حکمت 289 در وصف یکی از دوستانش می فرماید : «وَ كَانَ إِذَا غُلِبَ عَلَى الْكَلَامِ لَمْ يُغْلَبْ عَلَى السُّكُوتِ وَ كَانَ عَلَى مَا يَسْمَعُ أَحْرَصَ مِنْهُ عَلَى أَنْ يَتَكَلَّمَ [2]» «اگر در سخن گفتن بر او پيشى مى گرفتند در سكوت مغلوب نمى گرديد و بر شنيدن بيشتر از سخن گفتن حريص بود » این آیات و روایات همگی نشان دهنده اهمیت خوب گوش دادن می باشد .

برخی از مشکلاتی که بین زوجین به وجود می آید ، ریشه در عدم توانایی در گوش دادن دارد ، چراکه گفت و گو که یکی از راه های مهم در حل مشکلات است ، متشکل از دو عنصر می باشد ؛ سخن گفتن و به سخن گوش دادن ، اگر اولی به نحو احسن با تمام ظرافتها و دقتهای عقلی و دینی انجام شود ولی عنصر دوم وجود نداشته باشد ، نمی توان انتظار داشت که مشکلی حل گردد .

قرآن کریم می فرماید وقتی از دوزخیان در مورد علت هلاکت و جهنمی شدنشان پرسیده می شود می گویند : «وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا في‏ أَصْحابِ السَّعيرِ [3]»و مى‏گويند: «اگر ما گوش شنوا داشتيم يا تعقّل مى‏كرديم، در ميان دوزخيان نبوديم!»

پس یادتان باشد اکثر مواقع گوش دادن است که کارها را درست می کند نه حرف زدن .

یادتان باشد اکثر مواقع گوش دادن است که کارها را درست می کند نه حرف زدن .


[1] - سوره زمر، آیه 18

[2] - نهج البلاغه ، حکمت 289، ترجمه محمد دشتی

[3] - سوره ملک ، 10



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , خانواده , ,
:: برچسب‌ها: ارتباط کلامی میان زن و شوهر , اصول ارتباط کلامی , شنونده خوب , خوب گوش دادن , ,
تاریخ : 25 / 9 / 1394
بازدید : 3117
نویسنده : رسول

6-رعایت اصول اخلاقی

 

« وَ قُلْ لِعِبادي يَقُولُوا الَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُ [1]»به بندگانم بگو: «سخنى بگويند كه بهترين باشد! چرا كه (شيطان بوسيله سخنان ناموزون)، ميان آنها فتنه و فساد می ‏كند ».

خداوند متعال در قرآن کریم بندگان خود را به سخن گفتن به بهترین روش و با رعایت تمام اصول اخلاقی توصیه نموده و می فرماید: شیطان در پی فرصتی است تا میان آنها فتنه و فساد بی اندازد.

می توان گفت ارزشمند ترین پیوند و ارتباطی که در قرآن کریم به آن اشاره شده ، ازدواج و ارتباط زناشویی است ، که از اهمیت و ارزش فراوانی برخوردار است و توصیه های فراوانی برای تحکیم و تلاش برای صمیمیتر و بادوامتر شده آن شده .

در این میان گفت و گو که ابزار مهم ارتباطی و ابراز احساسات و عشق میان زن و شوهر می باشد ، به دلیل نقش مهمش در ایجا صمیمیت و آرامش میان زن و شوهر ، اهمیت فوق العاده می یابد ، بنابراین زن و شوهر باید تلاش کنند با رعایت نکات و اصولی که دین مقدس اسلام بیان می فرماید ، ارتباطی کلامی صحیح و سازنده با هم برقرار نمایند .

در چند نوشته گذشته به چند اصل از اصول ارتباط صحیح کلامی اشاره کردیم تا نوبت به «رعایت اصول اخلاقی در گفت و گو » رسید .

چند مورد از ارزشهای اخلاقی که باید رعایت گردد :

1- پرهیز از توهین و تحقیر طرف مقابل :

در دین اسلام بسیار توصیه شده است که با دیگران نیکو سخن بگویید و از تحقیر آنها بپرهیزید  . امام صادق (علیه السلام) می فرمایند : « مَنْ أَنَّبَ مُؤْمِناً أَنَّبَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَ » هر كه مؤمنى را سرزنش كند، خدا او را در دنيا و آخرت سرزنش كند .

2- پرهیز از بد گویی از خانواده همسر :

خانواده همسر شما ، خانواده ای است که چندی پیش آنها را پسندیده اید تا حدی که حتی با یکی از اعضای آن خانواده وصلت نموده اید ؛ حال چطور شده است که از آن خانواده بد گویی می کنید ؟

بد گویی از خانواده همسر برخلاف تصورتان موجب نفرت فرد از خانواده اش نمی گردد ، بلکه این توهین و سرزنشها باعث شکسته شدن غرور همسرتان و ایجاد کینه و عداوت بین خودتان می گردد ؛ امام صادق (علیه السلام ) می فرمایند: « وَ لَا تُكْثِرِ الْعِتَابَ فَإِنَّهُ يُورِثُ الضَّغِينَةَ وَ يُجَرُّ إِلَى الْبِغْضَ[2]» از سرزنش زیاد بپرهیز که موجب کینه و دشمنی می گردد.

شاید این توهین و تحقیر تلاش شیطان است تا میان شما فتنه و فساد بی اندازد ؛ خداوند متعال می فرماید : «وَ قُلْ لِعِبادي يَقُولُوا الَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُ»به بندگانم بگو:«سخنى بگويند كه بهترين باشد! چرا كه (شيطان بوسيله سخنان ناموزون)، ميان آنها فتنه و فساد می كند ».

علاوه بر ایجاد بغض و کینه میان شما و همسرتان موجب می گردد ، مقداری از نفوذ خود را بر روی همسر از دست بدهید ؛ چرا که از این به بعد او در جبهه خانواده اش خواهد جنگید و هر حرفی را از شما نخواهد پذیرفت ؛ بنابراین مراقب توصیفاتی که از خانواده همسرتان می کنید باشید .

3- پرهیز از به کار بردن الفاظ زشت :

سعی کنید در گفت وگوهای خود عفت کلام را رعایت کنید و اگر با فحاشی روبرو شدید به دستور قرآن حکیم توجه کنید که در بیان صفات مومنان می فرماید : « وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً [3]» و هنگامى كه با لغو و بيهودگى برخورد كنند، بزرگوارانه از آن مى‏گذرند.

چرا که فحش و ناسزا گویی یا به مطلق به کار بردن الفاظ زشت موجب طرد شدن از جنت و بهشت الهی می گردد چنانچه که پیامبر گرامی اسلام می فرمایند : « إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْجَنَّةَ عَلَى كُلِّ فَاحِشٍ بَذِيٍّ قَلِيلِ الْحَيَاءِ لَا يُبَالِي مَا قَالَ وَ لَا مَا قِيلَ فِيهِ [4]» همانا خداوند متعال بهشت را بر فحاش و هرزه گوى کم حیائى که باک ندارد چه میگوید و چه مى‏شنود حرام است.

علاوه بر اینکه باید از الفاظ زشت و ناپسند پرهیز کنند ، باید از کلماتی که نشان دهنده عشق و علاقه نسبت به یکدیگر است استفاده نمایند .

4- نرم سخن گفتن :

خداوند متعال زمانی که حضرت موسی را به سوی فرعون می فرستد ، می فرماید : «فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى‏[5]» اما بنرمى با او (فرعون) سخن بگوييد شايد متذكّر شود، يا (از خدا) بترسد .

زمانی که باید در مقابل فرد کافر و جباری مانند فرعون سخن نرم بگوییم ، تا شاید متذکر شود یا از خدا بترسد ؛ پس به یقین باید سخن لَیِن و نرم را در گفت و گوی خود با همسر ، هرچقدر هم که بد باشد رعایت کنیم .



[1] - سوره اسراء ، آیه 53

[2] - تحف العقول عن آل الرسول ، ص84

[3] - سوره فرقان ، آیه 72

[4]  -بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏60، ص 207 .

[5] - سوره طه ، آیه 44



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , خانواده , ,
:: برچسب‌ها: رعایت اصول اخلاقی در ارتباط کلامی , اصول ارتباط کلامی , پرهیز از توهین و تحقیر , پرهیز از بد گویی , الفاظ زشت , نرم زبانی , ,
تاریخ : 23 / 9 / 1394
بازدید : 1718
نویسنده : رسول

5- درک شرایط طرف مقابل

چگونه وقتی یک فرد بیگانه یا فامیل دل شمار را می شکند یا آزارتان می دهد ، او را می بخشید و فراموش می کنید ولی اشتباهات حتی کوچک همسر خود را نمی بخشید و فراموش نمی کنید ؟

برای اینکه بتوانید درست تصمیم گیری کنید و گفت و گوی موفقی داشته باشید لام است که حتما خود را جای طرف مقابل قرار دهید تا شرایط او را فهمیده و درک کنید و احساس کنید که در آن موقعیت شما چه کار می کردید .

هر انسانی ممکن است اشتباه کند و در شرایطی رفتاری غیر عادی از خود بروز دهد ؛ آنچه که مهم است این است که فرد نباید دوباره اشتباهات خود را تکرار ، مخصوصا اگر آن اشتباه گناه باشد .

به درخواست دوستان کاملا خلاصه نوشتم .



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , خانواده , ,
:: برچسب‌ها: ارتباط کلامی , ارتباط کلامی زن و شوهر , اصول ارتباط کلامی , اصل پنجم ارتباط کلامی , درک شرایط طرف مقابل , درک طرف مقابل ,
تاریخ : 20 / 9 / 1394
بازدید : 1190
نویسنده : رسول

4- انتخاب واژه مناسب (اصل چهارم از اصول موفقیت در ارتباط کلامی بین زن و شوهر)

اگر می خواهید شوهر تان به حرفهای شما گوش دهد ؛ یا اگر همسری دارید که تمایل زیادی به گفت و گو با شما نشان نمی دهد ؛ دقت کنید شاید اشکال کار اینجا باشد .

یکی از اصول هر ارتباط کلامی ، انتخاب «کلمه» برای گفت و گو است که پایه ارتباط را تشکیل می دهد و بدون آن ارتباط کلامی معنا ندارد .

بر هیچکس پوشیده نیست که کلمات هر چند مترادف ، بار معنایی متفاوتی دارند ، مثلا کلمه «بفرمایی» با کلمه «بگیرش» یا «تحویل بگیر» استعمال یکسانی دارند اما بار معنایی متفاوتی می رسانند ؛ بنابراین انتخاب واژه مناسب و استفاده به جا از آن در هر ارتباط کلامی یکی از کلیدهای موفقیت گفت و گو و تداوم آن است ، ارتباط کلامی زن و شوهر هم از این قاعده استثناء نیست ؛ همان گونه که در برخورد با رئیس خود یا فرد محترمی سعی می کنید از زیباترین و مناسبترین کلمات استفاده کنید ، درگفت و گو با همسر نیز باید این سعی و تلاش بلکه بیشتر از آن باشد ، اگر این اصل در ارتباط کلامی میان زن و شوهر رعایت شود می تواند باعث حفظ حرمتها و لذت بخش شدن گفت و گو گردد .

خداوند متعال در قرآن کریم برای مومنان می فرماید : «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْكافِرينَ عَذابٌ أَليمٌ [1]» اى افراد باايمان! (هنگامى كه از پيغمبر تقاضاى مهلت براى درك آيات قرآن مى‏كنيد) نگوييد: «راعنا» بلكه بگوييد: «انظرنا». (زيرا كلمه اول، هم به معنى «ما را مهلت بده!»، و هم به معنى «ما را تحميق كن!» مى‏باشد و دستاويزى براى دشمنان است.) و (آنچه به شما دستور داده مى‏شود) بشنويد! و براى كافران (و استهزاكنندگان) عذاب دردناكى است.

بنابراین استفاده از کلمات مناسب هر مقام ، در گفت و گو اهمیت بسیاری دارد ؛ علاوه بر استفاده از کلمات مناسب باید سعی کنیم ، گفتاری شایسته و نیکو نیز داشته باشیم .

خداوند متعال می فرماید : « ... قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً ... [2]» و به مردم قول نیک بگویید .

انشاالله در نوشته «رعایت اصول اخلاقی در ارتباط کلامی میان زن و شوهر» بیشتر در این مورد توضیح خواهیم داد.  



[1] - سوره بقره ، آیه 104

[2] - سوره بقره ، آیه 83



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , خانواده , ,
:: برچسب‌ها: ارتباط کلامی , اصل چهارم ارتباط کلامی , وازه مناسب در گفت و گو , تاثیر کلمات در گفت و گو , ,
تاریخ : 20 / 9 / 1394
بازدید : 937
نویسنده : رسول

اکمال عقل:

امام رضا (علیه السلام) می فرمایند : لَا يَتِمُّ عَقْلُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ حَتَّى تَكُونَ فِيهِ عَشْرُ خِصَالٍ الْخَيْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ يَسْتَكْثِرُ قَلِيلَ الْخَيْرِ مِنْ غَيْرِهِ وَ يَسْتَقِلُّ كَثِيرَ الْخَيْرِ مِنْ نَفْسِهِ لَا يَسْأَمُ مِنْ طَلَبِ الْحَوَائِجِ إِلَيْهِ وَ لَا يَمَلُّ مِنْ طَلَبِ الْعِلْمِ طُولَ دَهْرِهِ الْفَقْرُ فِي اللَّهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الْغِنَى وَ الذُّلُّ فِي اللَّهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الْعِزِّ فِي عَدُوِّهِ وَ الْخُمُولُ أَشْهَى إِلَيْهِ مِنَ الشُّهْرَةِ ثُمَّ قَالَ ع الْعَاشِرَةُ وَ مَا الْعَاشِرَةُ قِيلَ لَهُ مَا هِيَ قَالَ ع لَا يَرَى أَحَداً إِلَّا قَالَ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي وَ أَتْقَى[1] .

عقل شخص مسلمان تمام نیست، مگر این که ده خصلت را دارا باشد:
۱ـ از او امید خیر باشد.
۲ـ از بدی او در امان باشند.
۳ـ خیر اندک دیگری را بسیار شمارد.
۴ـ خیر بسیار خود را اندک شمارد.
۵ـ هر چه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود.
۶ـ در عمر خود از دانش طلبی خسته نشود.
۷ـ فقر در راه خدایش از توانگری محبوبتر باشد.
۸ـ خواری در راه خدایش از عزّت با دشمنش محبوبتر باشد.
۹ـ گمنامی را از پرنامی خواهانتر باشد.
۱۰ـ سپس فرمود: دهمی چیست و چیست دهمی؟ به او گفته شد: چیست؟ فرمود: احدی را ننگرد جز این که بگوید او از من بهتر و پرهیزکارتر است.



[1] - بحارالأنوار ج : 75 ص : 33



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , فرهنگ , ,
:: برچسب‌ها: اکمال عقل , 10 خصلت اکمال عقل , ده خصلت عقل , خصوصیت عاقل , عقل در احادیث , عقل در حدیث امام رضا ,
تاریخ : 20 / 9 / 1394
بازدید : 716
نویسنده : رسول

امام رضا به روایت اهل سنت
دودمان
سمعانی شافعی (۵۶۲ ق) دودمان امام علیه السلام را این گونه بیان می کند: (علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب علیه السلام).

کنیه و القاب
نام مبارک آن حضرت علی می باشد و به نظر اهل سنت ایشان در اهل بیت پیامبر، سومین شخصی است که بعد از امام علی و امام سجاد علیه السلام (علی بن الحسین)، علی نامیده شده است. کنیه آن حضرت ابوالحسن می باشد؛ چنان که امام کاظم علیه السلام ، پدر بزرگوار امام رضا علیه السلام نیز می فرماید: فرزندم هم کنیه من است. گرچه برخی، ابوبکر را کنیه امام می دانند، ولی این قول شاذ است و کنیه معروف او همان ابوالحسن است. غیاث الدین شافعی معروف به خواند امیر، می گوید: القاب ایشان بسیار است که عبارت اند از: رضا، هاشمی، علوی، حسینی، قَرشی، مدنی، ولی، حفی، صابر، زکی، زاکی قائم. مشهورترین آنها رضا است. در اینکه چه شخصی لقب رضا را به امام داده و به چه معنا است، باید گفت: اکثر اهل سنت مأمون را نام گذار اصلی دانسته اند. هنگامی که مأمون در سال ۲۰۱ ولایت عهدی را بر امام تحمیل نمود، ایشان را ملقب به رضا کرد. اما در روایت احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی از امام جواد این مسئله تکذیب شده. در روایت چنین آمده: (ابن ابی نصر بزنطی روزی به امام جواد عرض کرد گروهی از مخالفان شما گمان می کنند مأمون لقب رضا را در برابر قبول کردن و راضی شدن به ولایت عهدی، به پدر شما اعطا کرده است!؟ امام جواد در پاسخ فرمود: قسم به خدا، دروغ می گویند، همانا خداوند متعال لقب رضا را به پدرم داده؛ چون تمامی مخالفان و موافقان وی از ایشان راضی بودند.
برخی از اهل سنت نیز مانند عبدالرحمن جامی، این معنا را تأیید کرده و برخی دیگر نیز این معنی را چنین به نظم درآورده اند:
امام علی نام عالی نسب = پناه عجم مقتدای عرب
از و بود راضی جهان آفرین = از آنرو رضا گشت او را لقب

 



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی اسلامی , فرهنگ , ,
:: برچسب‌ها: زندگی نامه امام رضا (علیه السلام) , امام به روایت اهل سنت , امام رضا به روایت اهل سنت , امام رضا در نظر اهل سنت , اهل سنت و امام رضا ,
باسلام خدمت شمادوستان عزیز ازاینکه به وبلاگ اومدین متشکرم

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان فرهنگ برتر و آدرس rasoulshams.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

متشکرم






RSS

Powered By
loxblog.Com